بازگشت

مختصري از مكارم اخلاق و سخاوت و عبادت امام موسي


كمال الدين محمد بن طلحه ي شافعي در حق او فرموده: او است امام كبيرالقدر عظيم الشأن كثير التهجد مجد در اجتهاد مشهور به عبادات مواظب بر طاعات مشهور به كرامات شب را به روز مي آورد به سجده و قيام و روز را به آخر مي رسانيد به تصدق و صيام و به سبب بسياري حلمش و گذشتش از جرم تقصيركنندگان در حقش كاظم خوانده شد. جزا مي داد كسي را كه بدي كرده بود با او به احسان به او و كسي را كه جنايتي بر او وارد آورده به عفو از او و به جهت كثرت عباداتش ناميده شده به عبد صالح و معروف شده در عراق به باب الحوائج الي الله زيرا كه هر كه متوسل به آن جناب شده به حاجت خود رسيده.

كراماته تحار منها العقول و تقضي بان له عندالله تعالي قدم صدق لا تزل و لا تزول انتهي.

بالجمله حضرت امام موسي عليه السلام عابدترين اهل زمان خود وافقه از همه و سخي تر و گرامي تر بود. و روايت شده كه شبها براي نوافل شب برمي خاست و پيوسته نماز مي گذاشت تا نماز صبح و چون فرض صبح را ادا مي كرد تعقيب مي خواند تا طلوع آفتاب پس براي خدا سجده مي كرد و پيوسته در سجود و تمحيد بود و سر برنمي داشت تا نزديك زوال و اين دعا را بسيار مي گفت:

اللهم اني اسئلك الراحة عند الموت و العفو عند الحساب، و مكرر مي كرد اين



[ صفحه 340]



را. و نيز از دعاي آن حضرت بود:

عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك.

و چندان گريه مي كرد از خوف خدا كه محاسنش از اشگ چشمش تر مي شد. و از همه ي مردم صله و احسانش نسبت به اهل و ارحامش بيشتر بود و پرستاري مي كرد فقراء مدينه را. شبها كه مي شد بر دوش مي گرفت زنبيلي كه در آن بود پول و طلا و نقره و آرد و خرما و مي برد براي ايشان، و فقراء نمي دانستند كه از چه جهت است اين. و آن بزرگوار كريم بود، و هزار بنده آزاد كرد.

و ابوالفرج گفته كه چون به آن جناب خبر مي رسيد كه مردي پريشان و بدحال است براي او صره ي ديناري مي داد، و هميانهاي آن جناب مابين سيصد دينار بود تا دويست دينار و صره هاي آن جناب در بسياري مال مثل بود. و روايت كرده اند مردم از آن جناب، و بسيار روايت كرده اند و افقه اهل زمان خود، و احفظ همه بود كتاب خدا را، و صوتش در خواندن قرآن از همه نيكوتر بود، و به حزن قرآن مجيد را تلاوت مي نمود به حدي كه هر كه مي شنيد تلاوتش را مي گريست، و مردم مدينه آن حضرت را زين المجتهدين مي گفتند و ناميده شد به كاظم به جهت كظم غيظش و صبرش بر آنچه وارد مي شد بر جنابش از ظلم ظالمين تا آنكه در حبس و بند ايشان مقتول از دنيا رفت. مي فرمود كه من استغفار مي كنم در هر روزي پنج هزار مرتبه. و خطيب بغدادي كه از اعاظم اهل سنت و موثقين از مورخين و قدماء ايشان است گفته كه موسي بن جعفر عليه السلام را عبد صالح مي گفتند، از شدت عبادت و كوشش و اجتهادش، و گفته روايت شده كه آن حضرت داخل مسجد پيغمبر صلي الله عليه و آله شد و به مسجد رفت در اول شب، شنيدند كه پيوسته مي گويد. عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك و اين را مكرر گفت تا داخل صبح شد. و در خبري از مأمون نقل شده در ورود حضرت موسي بن جعفر عليه السلام بر هارون الرشيد، مأمون گفته:

اذ دخل شيخ مسخد قد انهكته العبادة كانه شن بال قد كلم السجود وجهه و انفه.

يعني وارد شدم بر پدرم پيرمردي كه صورتش از بيداري شب و عبادت زرد و



[ صفحه 341]



ورم دار شده، و عبادت او را رنجور و لاغر كرده بود به حدي كه مانند مشك پوسيده شده بود و كثرت سجده صورت و بيني او را مجروح كرده بود و در صلوات بر آن حضرت در وصف آن جناب گفته شده:

حليف السجدة الطويلة و الدموع الغزيرة.

مؤلف گويد شايسته ديدم در اينجا چند روايت در مناقب و مفاخر حضرت موسي بن جعفر عليه السلام ايراد كنم: