بازگشت

ابوعبدالله عبدالرحمن بن الحجاج البجلي الكوفي بياع السابري مرمي ثقة جليل القدر


استاد صفوان بن يحيي و از اصحاب صادق و كاظم عليهماالسلام و رجوع به حق كرده و ملاقات كرده حضرت رضا عليه السلام را و وكيل حضرت صادق عليه السلام بوده و وفات كرده در عصر حضرت رضا عليه السلام بر ولايت. و روايت شده كه حضرت ابوالحسن عليه السلام شهادت بهشت براي او داده، و حضرت صادق عليه السلام با وي فرموده كه تكلم كن با اهل مدينه همانا من دوست مي دارم كه در رجال شيعه مانند تو را ببينم. و هم از آن جناب مروي است كه هر كه مرد در مدينه حق تعالي او را مبعوث فرمايد در آمنين روز قيامت. و از جمله ي ايشان است يحيي بن حبيب و ابوعبيده حذاء و عبدالرحمن بن حجاج.

اما آن خبري كه از ابوالحسن مروي است كه ذكر فرمود عبدالرحمن بن حجاج را و فرمود انه لثقيل علي الفؤاد شايد مراد از ثقالت او بر دل دل مخالفين باشد، يا آنكه مراد آن است كه از براي او موقعي است در نفس، يا آنكه ثقالت او به جهت ملاحظه ي اسم او باشد چه آنكه عبدالرحمن اسم ابن ملجم است و حجاج اسم حجاج بن يوسف ثقفي، و مسلم است كه اسامي مبغضين اميرالمؤمنين عليه السلام نزد اهلبيت آن حضرت بلكه نزد شيعيان و دوستانش ثقيل و مكروه است.

سبط ابن جوزي در تذكره در ذكر اولاد عبدالله بن جعفر بن ابيطالب گفته كه هيچ كس از بني هاشم فرزند خود را معاويه نام ننهاد مگر عبدالله بن جعفر، و چون اين نام را بر اولاد خود گذاشت بني هاشم ترك او نمودند و با او تكلم نكردند تا وفات كرد.

لكن مخفي نماند: چنانكه گفته شد نام عبدالرحمن نزد شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام ثقيل است و اما دشمنان آن حضرت از اين اسم خوششان مي آيد. همانا روايت شده از مسروق كه گفت وقتي در نزد حميراء نشسته بودم و حديث مي كرد مرا كه ناگاه غلامي را ندا كرد كه سياه بود، و به او عبدالرحمن مي گفت چون غلام حاضر شد حميراء رو كرد به من و گفت مي داني براي چه اين غلام را عبدالرحمن نام نهادم، گفتم نه، گفت از جهت محبت و دوستي من با عبدالرحمن ابن ملجم.



[ صفحه 436]