بازگشت

متعبده شدن كنيز هارون است به بركت آن حضرت


روايت شده كه هارون رشيد فرستاد به نزد حضرت موسي بن جعفر عليه السلام در وقتي كه در حبس بود، كنيزي عاقله و صاحب جمال كه آن جناب را خدمت كند در زندان، و ظاهرا نظرش در اين كار آن بود كه شايد حضرت به سوي او ميل نمايد و قدر او در نظر مردم كم شود يا آنكه براي تضييع آن جناب بهانه به دست آورد و خادمي فرستاد كه تفحص از حال او نمايد، خادم ديد آن كنيز را كه پيوسته براي خدا در سجده است و سر برنمي دارد و مي گويد قدوس قدوس سبحانك سبحانك سبحانك پس بردند او را به نزد هارون، ديدند از خوف خدا مي لرزد و چشم به آسمان دوخته و مشغول گشت به نماز از او پرسيدند اين چه حال است كه پيدا كرده اي؟ مي گفت عبد صالح را ديدم كه چنين بود، و پيوسته آن كنيز به همين حال بود تا وفات كرد، و ابن شهر آشوب اين روايت را مفصل نقل كرده، و علامه ي مجلسي رحمة الله عليه آن را در جلاء العيون نوشته.