بازگشت

ظهور و خروج حسين بن علي عابد صاحب فخ


چون حسين و يحيي را سخن بدانجا پيوست حسين راه برگرفت و يحيي و سليمان و ادريس پسران عبدالله بن حسن بن عبدالله بن حسن، و ديگر عبدالله بن حسن افطس و ابراهيم بن اسماعيل طباطبا، و عمر بن حسن بن علي بن حسن بن حسن و عبدالله بن اسحاق بن ابراهيم بن حسن بن حسن بن علي، و عبدالله بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام، به خدمت حسين حاضر شدند، و جوانان و موالي خود را طلب كردند و بيست و شش تن از فرزندان علي عليه السلام، و ده تن از مردم حاج و تني چند از موالي اجتماع كردند.

و به قول ابن اثير يحيي و حسين، در آن شب تهيه ي كار خود را بديدند، و در پايان شب خروج كردند، و يحيي بيامد و در سراي عمري را بكوفت، و او را نيافت.



[ صفحه 96]



و به قول طبري به سراي مروان بيامد و اندر سراي را بر عمر بن عبدالعزيز بكوفت و او را نيافت، و به منزل خودش در سراي عبدالله بن عمر بيامد، و در آنجا نيز او را بدست نياورد، چه از ايشان پنهان شده بود.

ابوالفرج گويد: چون مؤذن اذان نماز صبح را بگذاشت، ايشان به مسجد درآمدند، و نداي واحد. احد بركشيدند. آنگاه عبدالله بن حسن افطس بر آن مناره كه بر طرف بالاي قبر مطهر پيغمبر و سر مبارك آن حضرت صلي الله عليه وآله نزديك موضع نهادن جنائز است برشد، و با مؤذن گفت به كلمه حي علي خير العمل اذان بگوي، چون مؤذن نگران او و شمشيري كه به دست اندر داشت بشد به آن كلمه اذان براند.

و عمري بشنيد و احساس شر نمود، و به دهشت و بيم اندر شد، و از شدت اضطراب فرياد بركشيد استر را بر در آويزان كنيد و مرا دو دانه آب بخورانيد.

علي بن ابراهيم در ضمن حديث خود مي گويد: تاكنون فرزندان عمري در مدينه طيبه معروف به «بني حبتي ماء» مي باشند.

پس از آن به سراي عمر بن خطاب اقتحام ورزيدند، و عمري در كوچه هاي معروف به زقاق عاصم بن عمر بيرون شد، و در آن پست كوچه ها برفت و از آن پس روي به فرار نهاد، و شتابان گوز بداد تا از بركت گوز و ضرطه سر و جان و ريش و اندامي از آن ورطه سوز بيرون كشيد و پك و پوزي به سلامت ببرد.

و حسين مردمان را نماز بامداد بگذاشت. و آن شهود عدول را كه عمر بن عبدالعزيز بر وي گردن ساخته بود كه حسن را نزد او بياورند بخواند، و حسن را نيز حاضر ساخت و با شهود گفت اينك حسن است كه او را بياوردم، شما نيز عمري را بياوريد، و گرنه سوگند با خداي من از سوگند خود و آنچه بر خود برنهاده بودم بيرون شدم.

بالجمله: هيچيك از طالبيين از حسين بن علي تخلف نكرد مگر حسن بن جعفر بن حسن بن الحسن كه از حسين خواستار شد كه او را معاف نمايد، و حسين او را مجبور نداشت، و ديگر حضرت امام همام موسي بن جعفر بن محمد عليهم السلام با او متابعت نفرمود.



[ صفحه 97]