بازگشت

آغاز جنگ و جدال حسين (صاحب فخ) با مخالفان


در اين وقت كماد بريدي و به قولي حماد بريدي كه از جانب سلطان در مدينه سلحشور و نگاهبان اسلحه بود با جامه جنگ نمايان شد، و ياران او با وي همعنان بودند تا به آن درب مسجد كه باب جبرئيل مي ناميدند فرارسيدند.

راوي مي گويد: در اين حال نگراني يحيي بن عبدالله شدم كه به آهنگ كماد برآمد، و شمشيري بدست داشت.

كماد چون او را بديد خواست تا از مركب فرود شود، يحيي بر وي پيشي جست و تيغي بر پيشاني او فرود آورد، و با اينكه كلاه خود و مغفر و قلنسوه بر سر داشت تمام آن جمله را بر هم شكافته پاره سرش را بيفكند، و كماد از مركب به زير افتاد، و يحيي با ياران او حمله ور شد جملگي متفرق و پراكنده شدند.

آنگاه بيت المال به غارت در سپردند، و نوزده هزار دينار كه از عطا برافزون مانده دريافتند، و به قولي هفتاد هزار دينار بود كه عبدالله بن مالك از باج و خراج مردم خزاعه تقديم نموده بود.

راوي مي گويد: مردمان پراكنده شدند و مردم مدينه ابواب خود را بر ايشان



[ صفحه 99]



بربستند، و چون ديگر روز چهره گشود آن جماعت اجتماع كردند، ياران بني عباس نيز انجمن كردند، و در بلاط ما بين رحبه سراي فضل و زوراء به محاربت و مقاتلت درآمدند. و جماعت مسوده شيعه ي عباسيان بر گروه مبيضه شيعه حسين بن علي حمله مي بردند، تا ايشان را به رحبه دارالفضل مي رسانيدند، و مبيضه بر ايشان حمله ور مي آمدند تا گروه مسوده را به زوراء مي داونيدند، و بر اينگونه جنگ دادند. و زخمدار در دو گروه بسيار گشت، و تا هنگام ظهر قتال دادند، و از آن پس متفرق شدند.