بازگشت

شهادت حسين بن علي بن حسن


طبري گويد: چون قبل از طلوع فجر چنانكه مسطور شد، حسين و اصحابش در زمين فخ در ميدان جنگ درآمدند، سه تن از موالي سليمان بن علي كه يك تن از ايشان



[ صفحه 102]



زنجويه غلام حسان بود، در نهايت شدت و جلادت مبادرت كردند، و يك سر بريده بياورده در پيش روي محمد بن سليمان بيفكندند، چه پيمان نهاده بودند كه هر كس يك سر بياورد پانصد درهم جايزه يابد.

و اصحاب محمد بيامدند و ساق شتران را زدند، پس بارها و محامل آنها فرود افتاد، آنگاه با آن جماعت قتال دادند، و آن جمله را به هزيمت افكندند. و چنان بود كه اين هنگام آن جماعت از پشتها بيرون شده بودند، و آنانكه بيرون آمده بودند از آن دسته بودند كه از جانب محمد بن سليمان درآمدند، و از ديگران كمتر بودند، و بيشتر ايشان از طرف موسي بن عيسي و اصحاب او درآمدند، لاجرم صدمت و زحمت با آنان افتاد.

قاسم بن ابراهيم روايت كند كه نگران حسين صاحب فخ شدند كه در آن گرمگاه حربگاه چيزي را در خاك مدفون ساخت، گمان بردند كه مگر چيزي گران قيمت است، و پس از شهادت او چون آن موضع او را بگاويدند پاره اي از گوشت صورت شريفش بود كه از تيغ اعادي بيفتاده بود، و حسين آن پاره را دفن كرده ديگر باره چون شير دلير و پلنگ نخجير جوي بر ايشان بتاخت.

زيرك بن عبدالله فارسي گويد: حماد تركي از آن جماعت بود كه در وقعه فخ حاضر شده بود، در غلواي جنگ بانگ بركشيد و با لشكريان گفت: حسين را با من باز بنمائيد، آن جناب را با او بنمودند، حماد شقاوت آيت تيري به جانبش بيفكند و او را بكشت. محمد بن سليمان در ازاي اين ايمان فروختن، و آخرت از دست نهادن صد هزار درهم و صد جامه بدو بخشيد.

و خواهر حسين بن علي را كه با حسين هم سفر بود بگرفتند، و نزد زينب دختر سليمان جاي دادند، و آنانكه انهزام يافته بودند، با مردم حاج مخلوط شده برفتند، و چون سليمان بن ابي جعفر رنجور بود در ميدان قتال حاضر نگشت. و عيسي بن جعفر در اين سال ادراك حج را بنمود.