بازگشت

مختصري از احوال احمد بن موسي بن جعفر(شاه چراغ)


در تمام اولاد امجاد حضرت كاظم عليه السلام، حضرت امام رضا، علي بن موسي عليهماالسلام به مقام و منزلت و جامعيت و فضل و علم و شرف و جلالت و عظمت و نبالت و سودد و سيادت و سياست و رياست ارفع و اعظم و افضل بود و در جمله ي اولاد حضرت كاظم عليه السلام چنانكه در ارشاد مفيد و ديگر كتب مسطور است احمد بن موسي بن جعفر عليهم السلام، مردي كريم و جليل القدر و پرهيزكار و پسنديده كردار و ستوده رفتار بود. پدر بزرگوارش حضرت كاظم عليه السلام او را بسي دوست مي داشت و بر ديگر فرزندانش تقدم مي داد و ضيعه ي خود را كه موسوم به يسره بود بدو بخشيد و در بعضي كتب از كتاب لب الالباب مسطور است كه احمد بن موسي، مردي كريم و شجاع و جليل القدر و داراي دولت و مورد لطف و عنايت و محبت حضرت كاظم عليه السلام بود و آن حضرت مزرعه ي مذكوره را بدو بخشيد و او را سه هزار تن غلام بود و هزار تن از آنها را آزاد نمود و هزار قرآن مجيد را به خط خود بنوشت و از پدر بزرگوارش اخبار بسيار نقل نمود و در بغداد مسكن داشت. چون خبر شهادت امام رضا عليه السلام بدو پيوست، سخت محزون و



[ صفحه 172]



مغموم گرديد و از بغداد در طلب خون برادر فرخنده سيرش بيرون شد و سه هزار تن از غلامان او و سه هزار تن از اقوام و عشاير آن بزرگوار در ركابش راه برگرفتند و آن جناب با شش هزار نفر به جانب خراسان روان شد و راه بر سپرد تا به قم رسيد در اين وقت ازرق الابرج الشامي از جانب مأمون حكمران قم بود. چون خبر ورود آن جناب را بشنيد، با لشكري گران به محاربت او از شهر قم بيرون آمد و با آن جماعت به مقابلت و مقاتلت اندر آمد و جمعي كثير از سادات هاشمي و فاطمي شهيد شدند كه مزار آنها در قم معروف و مشهور است و احمد بن موسي بعد از طي آن مصاف از قم حركت داده تا به شهر ري نزديك شد، اين هنگام جمعي از لشكريان خودش از اطاعتش بيرون شدند و به منازعتش درآمدند و بسياري از عشاير و سادات را بكشتند و احمد با ساير همراهان خود از ري بيرون آمدند و تا اسفراين از نواحي خراسان راه بنوشتند و در ميان بحبه كه در ميان دو كوه است فرود آمد و در آنجا به ديگر جهان سفر كرد و قبرش در آنجا واقع است و از آن طرف چون مأمون اين خبر بشنيد، لشكري بساخت و به دفع ايشان مأمور ساخت و آن لشكر بعد از وفات احمد بن موسي به يك ناگاه بتاختند و جمعي را مقتول ساختند و گروهي فرار كردند. صاحب لب الالباب گويد: اينكه بعضي از علماي انساب قبر شريفش را در شيراز مي دانند از اغلاط عامه است.

و بعضي از نويسندگان نوشته اند كه خبر صحيح اين است كه احمد بن موسي در زمان زندگاني خود شكست خورده از خراسان مراجعت نموده، در شيراز وفات كرد. صاحب كتاب مجدي گويد: قبر احمد در شيراز است و نزد مردم عوام به شاهچراغ معروف است و حمدالله مستوفي در نزهة القلوب، به اين مطلب تصريح كرده است و در ذيل تفصيل شيراز مي نويسد كه: در آنجا مزارات متبركه، مثل امامزاده محمد و احمد بن موسي كاظم عليه السلام واقع است. مرحوم ميرزا جعفرخان خورمجي كه از ادباي عصر بود، در تاريخ شيراز كه موسوم به مختصر جعفري مي باشد، نوشته است كه: از مشاهير بقاع و مزارات اموات مزار كثيرالانوار امام زاده واجب التعظيم، احمد بن موسي الكاظم عليه الصلاة و السلام است كه مشهور به شاهچراغ است. مزار كثيرالانوارش بين الجامعين جديد و عتيق واقع



[ صفحه 173]



است كيفيت بدو بروز و ظهور مدفن شريفش را نوشته اند كه مقرب الدين امير مسعود بن بدر كه از مقربان درگاه اتابكان است خواست بنيان عمارتي نمايد، مزدوران در حال حفر اساس گوري را نبش نمودند جسدي ظاهر شد، بدون اينكه اعضاء و احشاء همايونش متلاشي شده باشد، مانند شخصي خفته در مقيل معتدل الهواء و در انگشت مباركش انگشتري نمودار شد كه از نام مباركش حكايت مي كرد. از ظهور اين امر غريب ازدحام و بلوائي بزرگ برخاست و صورت آن حال به عرض اتابك رسيد، مرقدي بساخت و عمارتي برنهاد. ناشي خاتون والده ي شاه شيخ ابواسحاق انجوي، بقعه اي عالي به پاي كرده به انجام ساير ملزوماتش بپرداخت. و نيز مي نويسند: اين بزرگوار را از نخست سيدالسادات مي خواندند از آن پس به شاه شجاع معروف شد و محمد شهرستاني مي نويسد جماعتي از شيعه هستند كه بعد از حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام احمد را امام مي دانند نه حضرت رضا عليه السلام را و بعضي گويند: محمد برادر احمد در اين بقعه مدفون است و در كتب رجال و غيرها نيز به شرح حال اين امامزاده ها و كثرت عبادت و تقوي و نماز شب و معالي اوصافش اشارت نموده اند.