بازگشت

حرم ششم: كاظمين


«اللهم صل و سلم، وزد و بارك، علي السيد الكريم، و الامام الحليم، و سمي الكليم، الصابر الكظيم، صاحب العسكر و الجيش، المدفون بمقابر قريش، صاحب الشرف الأنور، و المجد الأظهر، و الجبين الأزهر، و النور الأبهر، الأمام بالحق، أبي ابراهيم موسي بن جعفر، صلوات الله و سلامه عليه».



و قبر ببغداد لنفس زكية

تضمنها الرحمان بالغرفات



«اللهم صل و سلم، و بارك علي السيد العادل العامل، العابد الفاضل الكامل، الباذل الأجود الجواد، العارف بأسرار المبدأ و المعاد، «و لكل قوم هاد»، مناص المحبين يوم يناد المناد، المذكور في الهداية و الأرشاد، المدفون بأرض بغداد، السيد العربي، و الأمام الأحمدي، و النور المحمدي، الملقب بالتقي، الامام بالحق، أبي جعفر محمد بن علي، صلوات الله عليهم أجمعين».

و بعد: چنين گويد تراب أقدام راثين و الواعظين، و أضعف بندگان حضرت رب العالمين، المحتاج الي رحمة الله الغني محمد باقر بن مرتضي الحسيني الخلخالي الملقب به فخر الواعظين، الشهير به ناظم الحرمين غفر الله عيوبه و ذنوبه، شروع نمود به تحرير شرح حرم ششم بعون الله تعالي، وقت و مراعات به قدري كه بايد نموده، هرگاه خطائي از اين بنده ي كثير العصيان در تحرير اين كتاب سر زده باشد، از اينكه عيوب واضحه، و اغلوطه ي فاحشه ملاحظه شود، استدعاي عفو مي نمايم، و در باب يوم ولادت و وفات أئمه ي أنام اگر مخالفتي با مشهور ملاحظه شود حمل بر عدم علم نفرمايند، جه غير از كتبي كه در فهرست مرقوم شده، تقريبا پنجاه جلد كتاب از مؤرخين سني و شيعي موجود و ملاحظه شد، و طرف أقوي مرعي شده، و معين است براي مؤرخين اين دولت أبد مدت كتبي كه موجود است براي سابقين حاضر نبوده، چنانچه فاضل مجلسي قدس سره كتاب «بحارالأنوار» را از چندين كتب تأليف فرموده كه أسامي آنها را خود در بحار نوشته، و اكنون بحار با آن كتب به چندين برابر بيشتر براي ما



[ صفحه 552]



موجود است، و آنچه لازمه ي دقت أهل نظر است در صحت اين كتاب شده، مرجو از كرم عميم خداوند قديم آن است كه توفيق تأليف و ترتيب ساير حرم ها را نيز بر اين أقل و أذل عباد عنايت فرمايد انشاء الله تعالي.



[ صفحه 553]



بغداد: ام البلاد عراق عرب و در كنار دجله واقع است.

در كتاب: «مجالس المؤمنين»، و «بستان السياحة»، و «زينت المجالس» مي نويسد:

كه بناي بغداد در زمان أكاسره [1] شد، شاپور ذوالاكتاف در آن زمين در طرف غربي دجله قريه ي كرخ را ساخت، و بر طرف شرقي دهي ساباط نام را پرداخت، و أنوشيروان در صحاري [2] آن باغي بنا نهاد موسوم به باغ داد، آنجا اسم و علم شهر بغداد شد [3] ، المنصور بالله ابوجعفر عبدالله بن محمد بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب كه خليفه ي ثاني از خلفاي بني عباس بود. در سال صد و چهل و شش از هجرت گذشته بغداد را بنا كرد، و پسرش مهدي به جانب شرقي دارالخلافه ساخته بسيار عمارت كرد، و هرون الرشيد در اتمام آن سعي نموده به مرتبه اي رسانيد كه طول عمارت آن چهار فرسنگ و عرض آن يك فرسنگ شد، و المستظهر بالله جانب شرقي را بارو كشيد، و دور آن هيجده هزار گام بود، و محله كرخ در وسط بغداد بود، و أهل كرخ شيعه مي بودند عموما.

و اما صاحب كتاب «مرآت البلدان»، و هم چنين ابن خلكان در «معجم البلدان»، و در كتاب «آثار البلاد» مي نويسند:

اول كسي كه بغداد را بنا كرد منصور دوانقي [4] بود، و جمعي از بني هاشم به بغداد آورده در آن متمكن كرد، در سال صد و چهل و پنج هجري شروع به عمارت و بناي بغداد نمود، در سنه صد و چهل و نه در بغداد منزل نمود.

و از كتاب «آثار الأول» نقل مي كند كه بغداد قريه اي بود از عجم، أبوجعفر عباسي غصب نمود، و در سال صد و [چهل و] شش هجري بناي شهري در آن نمود، و در دنيا غير بغداد شهر مدور [5] پيدا نمي شود، سي هزار مسجد، و ده هزار حمام دارد، و باقي آبادي آن را از اين دو چيز قياس بايد كرد، و بزرگترين شهرها است.

بالجمله، شهر بغداد و سكنه ي دائمي آن غالبا هشتاد هزار نفر، پنجاه هزار آن اعراب كه همه



[ صفحه 554]



مسلمانند، و بيست هزار عثماني، و مابقي يهود و گبر و عيسوي مي باشند، اكنون كه سنه ي هزار و سيصد و هفت است عدد نفوس بغداد را اساتيد جغرافياي روم عثمانيه صد و هفتاد هزار نفر مي نويسند، و در بغداد مدارس و خانقاه بيشمار است، از جمله ي نظاميه [6] كه ام المدارس است، و بر ظاهر آن مزاراتي و مشاهد متبركه ي بسيار است.

بر جانب غربي بغداد مقابر قريش واقع است، معروف به باب التبن و اكنون مشهور است به كاظميه، و بعضي آن مكان شريف را كاظمين عليه السلام، و برخي آن موضع منيف را جوادين ناميده اند.

قال الطريحي في «مجمع البحرين»:

«و مقابر قريش في بغداد، معهم الكاظم و الجواد.»

و قال الحموي في «المراصد»:

«مقابر قريش ببغداد مقبرة و محلة فيها خلق كثير، و عليها سور بين مقبرة أحمد و الحريم الطاهري، و بها مشهد فيه مزار موسي بن جعفر و ابن ابنه الجواد عليهماالسلام، كان أول من دفن فيها جعفر الأكبر ابن المنصور، و جعلها المنصور مقبرة لما ابتني مدينة بغداد».

و اما در كتاب «بستان السياحة» گويد: كه وجه تسميه آنجا به مقابر قريش آن است، روايت است در جنگ نهروان دو نفر از پسران حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام كه اسم يكي أمين و ديگري مأمون بود شهيد شدند و هر دو را آوردند در آن مكان شريف دفن كردند، از آن وقت به مقابر قريش مسمي گرديد، اكنون آن قصبه ي مينو طراز به حسب شرافت از ساير بلدان برگزيده و ممتاز است، و در آنجا باب الحوائج به روي حاجتمندان باز است، در نيم فرسخي بغداد در كنار شط دجله و در غربي آن واقع است، و دورش ششهزار گام است، و قرب دو هزار و سيصد خانه در اوست، و مزارات اولياء و مشايخ بسيار است، و در رصافه [7] مزارات خلفاي بني عباس [8] واقع است.



[ صفحه 555]



مسافت [9] از بغداد الي أنبار [10] يازده فرسنگ، الي بصره هفتاد فرسنگ، الي بعقوبا [11] هشت فرسنگ، الي حديبيه پنجاه فرسنگ، تا حلوان سي و پنج فرسنگ، الي سامره بيست دو فرسنگ، الي كوفه بيست چهار فرسنگ، الي نعمانية هشت فرسنگ، الي دجيل ده فرسنگ [مي باشد].

در كتاب «مرآت البلدان» گويد: در سفر بغداد در كنار شط، سمت بغداد كهنه [12] عمارت قديمي مشاهده كردم كه از أبنيه ي خلفاي عباسيين بود، و تنها ايواني از آن باقي مانده، و أركان آن بيشتر خراب شده و به آب ريخته است، به آجرهاي تراش معرق كتيبه ها نوشته اند، گفتند چندي حضرت موسي كاظم عليه السلام در همين عمارت محبوس بوده اند، آنجا به محبس خانه ي مباركه ي حضرت معلوم است، و در راه دروازه ي بصره مشهدي است كه أبنيه ي زياد مخصوص در آن مسجد بنا شده، و در داخل بقعه ي قبر بزرگي است كه روي آن نوشته اند اين قبر عون بن علي بن أبي طالب است، و مشهد كاظمين عليهماالسلام نيز در همين جانب است، و در يك روضه است، و بر روي مرقد آن دو بزرگوار ضريحي است از چوب و لوحهاي نقره دارد.

و سوق الرياحين: در بغداد نزديك به شط بازاري است معروف، وقتي كه هارون الرشيد موسي بن جعفر عليه السلام را شهيد نمود حكم كرد تا نعش مبارك را در ميان بازار مزبور نهادند، و مردم را احضار نموده گفت ما او را نكشته ايم به اجل موعود وفات يافته، و علما و فقها شهادت به اين مضمون دادند، مگر أحمد بن حنبل، هرچند او را زحز كردند كه تو هم اين مطلب را بنويس ابا نموده زير بار نرفت [13] .

بعد آن بازاري كه نعش آن حضرت را در آنجا گذاشته بودند آن مكان را سوق الرياحين نام نهادند، و براي موضع نعش مبارك ديوار كشيده و دري ساختند تا مردم به آنجا قدم نه نهند و دست به آنجا رسانده زيارت كنند، مؤلف فقير بارها به آنجا مشرف شده و آن موضع را زيارت نمودم.

و اما جانب شرقي بغداد [داراي] بازارهاي بسيار است، بزرگترين آن بازاري است موسوم



[ صفحه 556]



به سوق الثلاثاء، در وسط بازار مدرسه ي نظاميه مي باشد [14] ، و آخر اين بازار مدرسه ي مستنصريه [15] است، و هر يك از چهار مذهب را در اين مدرسه مسجدي و ايواني است كه در آن تدريس مي نمايند، و مسجد جامع سلطان در بيرون شهر است، و قصور سلطان متصل به او است، و جامع رصافه ميان اين جامع و جامع سلطان يك ميل است، و قبور خلفاي عباسي در رصافه مي باشد، و روي هر قبري كه اسم خليفه كه در آن قبر مدفون است مكتوب است، و تعداد آن قبور از اين قرار است:

مهدي، هادي، أمين، [معتصم، الواثق، المتوكل، المستنصر، المستعين، المعتز، المهتدي [16] ] المعتمد، المعتضد، المكتفي، المقتدر [17] ، القاهر، الراضي، المتقي، المستكفي، المطيع، الطائع، القادر، القائم، المستظهر، المسترشد، الراشد، المقتفي، المستنجد، المستضي، الناصر، الطاهر، المستنصر، المتعصم.

و در نزديكي رصافه قبر أبوحنيفه است و قبه ي عظيمي دارد، نزديك قبر أبوحنيفه قبر أبوعبدالله أحمد بن حنبل [18] است، و قبه و گنبدي روي قبر او نيست، و معروف است كه چند دفعه قبه ي ساخته اند و به مجرد تمام شدن بدون جهتي خراب شده، و أهل بغداد اين قبر را خيلي معظم مي دارند زيرا كه اكثر در مذهب حنبلي [19] هستند، و نزديك اين قبر قبر أبي بكر شبلي است.



[ صفحه 557]



في كتاب «معجم البلدان»:

باب التبن: اسم محلة كبيرة، كانت مجاورة لمشهد موسي بن جعفر عليهماالسلام، و بها مقبرة فيها عبدالله بن الأمام أحمد بن حنبل.

و باب حرب: ينسب اليه المقبرة التي فيها أحمد بن حنبل، و بشر الحافي، و منصور به عمار و غيرهم.

و مقبرة الخيزران: قريبة من الرصافة ببغداد بها قبر الأمام أبي حنيفة النعمان بن ثابت، ظاهر يزار، و قبر محمد بن اسحاق و غيرهما.

الشونيرية: مقبرة ببغداد بالجانب الغربي، دفن فيها جماعة كثيرة من الصالحين، الجنيد، و سري السقطي، و جعفر الخلدي، و رويم و غيرهم، و فيها مسجد الجنيد، و عنده خانقاه للصوفية.

و أيضا: قال الحموي: مقابر للشهداء ببغداد، و اذا خرجت من قنطرة باب حرب فهي نحو القبلة عن يسار الطريق.

و حمدالله مستوفي در «نزهة القلوب» گويد:

كه در بغداد مزارات امامين همامين حضرت كاظمين و حضرت جوادين عليهماالسلام، و قبور مشايخ و اولياء، مثل أحمد بن حنبل، و أبراهيم أدهم، و جنيد بغدادي، و سري سقطي، و معروف كرخي، و شبلي، و حسين منصور حلاج [20] ، و حارث محاسبي، و أحمد مسروق، و أبومحمد مرتعش، و أبوالحسين خضري، و أبويعقوب يونطي [21] .

و در جانب شرقي قبر أبوحنيفه، و در رصافه مزارات خلفاي بني عباس، و در شهر مزار شيخ بهلول عاقل، و مزار نواب أربعه، و مرقد شيخ كليني، و شيخ شهاب الدين سهروردي، و شيخ عبدالقادر جيلاني. [22] .



[ صفحه 558]



و بر چهار فرسنگي بر جانب شمال مزارات شيخ أبوالمكارم، و شيخ سكران است.

و اما بنيان گنبدين شريفين كاظمين عليهماالسلام:

چنانكه مرحوم حاجي ملاباقر حجة الواعظين در كتاب «روح و ريحان» گويد: اول مجد الملك براوستاني افراشته كرد، بعد شاه اسماعيل صفوي تجديد در بنآء و ارتفاع آن قبتين عاليتين نمود، بعد از آن آقا محمد شاه قاجار تذهيب [23] و طلاي دور آن دو گنبد شريفين را به اتمام رساند، بعد از آن ناصرالدين شاه بناي صندوق آن دو بزرگوار كه از فولاد است و بر دو صندوق نقره كه به فاصله ي جزئي احاطه نموده است گذاشت، و بعد تعميرات [24] ايوان و رواق و صحن مطهر و آب از دجله آوردن و جاري ساختن را حاجي فرهاد ميرزا معتمد الدوله ي مبرور به انجام رساند.

عبدالباقي أفندي [25] گويد:



خلعنا نفوسا قبل خلع نعالنا

غداة حللنا مرقدا منك مأنوسا



و ليس علينا من جناح بخعلها

لأنك بالواد المقدس يا موسي



سيد محمد قطيفي رحمه الله در تبليغ سلام به امامين كاظمين جوادين صلوات الله عليهما گويد:



قصدها الكاظم موسي و الذي

غمر الناس يدا بعض نداها



قف فدتك النفس و أغنم أجرها

حيث تحييها سلاما من فناها



مبلغا جل سلامي لها

طالبا للنفس ما فيه هداها



قل لمن كلم موسي باسمه

و لمن من جوده نال عصاها



أشهدي جانب الزورآء هل

زورة تطفي عن النفس لطاها



[ صفحه 559]



ام لعيني نصرة ممن راي

جدثي لكما قد تجلو جلاها



لم يري الله اناسا غير كم

للشهادات فأنتم شهداها



جدكم أعظم قدرا و أذي

فحسوتم بعده كأسا حساها



و سقاكم ثدي أخلاف بها

عطر القران من عطر شداها



ما رجي راج بكم الا نجي

كيف و الراجي الميامين فتاها



حضرت امام موسي بن جعفر: هفتم امام اثني عشر است. ولادت با سعادت آن بزرگوار در روز يكشنبه هفتم شهر صفر سال صد و بيست هشت هجري در أبوآء، كه منزلي است ما بين مكه و مدينه واقع گرديد.

و ألابواء: «مكان بين الحرمين، عن المدينة ثلاثين ميلا، نقل أنه مولد أبي الحسن موسي».

در وقتي كه والد ماجدش امام جعفر صادق عليه السلام بيست ساله بود از حميده ي بربريه يا أندلسيه متولد گرديد.

در حديث است وقتي حضرت باقر عليه السلام خواست آن جاريه از براي فرزند دلبندش ابتياع [26] كند فرمود: چه نام داري؟ عرض كرد: حميده.

آن حضرت فرمود: «حميدة في الدنيا و محمودة في الاخرة».

مدت امامت آن سرور سي سال، زمان حياتش پنجاه سال، وفاتش در شهر [27] رجب سنه ي صد و هشتاد سه، سندي بن شاهك [28] به أمر هارون الرشيد، و به مرافقت [29] يحيي بن خالد برمكي مسموم نمود، و در بغداد رحلت فرمود، و در مقابر قريش مدفون گشت.

حضرت امام محمد تقي: نهمي از ائمه هدي است، ولادت با سعادتش در هفدهم شهر رمضان سنه ي صد و نود و پنج هجري در مدينه ي منوره واقع شد، در وقت وفات والد بزرگوارش هفت سال و چند ماه داشت، در سنه ي دويست و بيست هجري در شهر ذي حجة الحرام به زهر معتصم عباسي در بغداد به فردوس أعلي قدم گذاشت، در مقبره ي بني هاشم در جوار مرقد جد بزرگوارش مدفون گشت.



[ صفحه 560]



زمان حيات آن حضرت بيست پنج سال بود، مدت هفده سال امامت فرمود، و آن حضرت دو پسر داشت: علي النقي، و موسي المبرقع، و دو نفر دختر داشت:

و موسي المبرقع: «أعقب من أحمد، و يقال لولده الرضويون و هم ببلدة قم و خراسان».

شرح ايشان را در خاتمه ي كتاب در ضمن قم معروض خواهد شد، ان شاء الله تعالي، بعونه، و لطفه، و حوله، و قوته، و كرمه، و توفيقه.


پاورقي

[1] جمع كسري كه لقب عربي پادشاهان ايراني است.

[2] بيابان ها.

[3] امروزه نزد مورخين بغداد شناسي ثابت شده است كه نام (بغداد) برگرفته از نامي بابلي است و نه باغ داد فارسي.

[4] دانق نام واحد پول منصور عباسي بود از اين رو بدين نام شهرت يافت.

[5] طرح اوليه ساختمان شهر بغداد دايره اي شكل بوده كه در ميانه شهر كاخ خليفه و در گرداگرد آن بازارها و مساجد و ديگر تأسيسات شهر و خانه ها قرار داشت، البته بعدها حالت دايره گونه شهر از ميان رفت و در دو سمت رودخانه و دو محله عظيم به نامهاي كرخ و رصافه پديد آمد.

[6] مدرسه نظاميه از مدارس اقماري است كه توسط خواجه نظام الملك طوسي وزير مقتدر ملك شاه سلجوقي در بغداد ساخته شد و اين مدرسه صدها سال يكي از مهمترين مدارس بغداد به شمار مي رفت، ليكن پس از حمله مغول در سال 656 ه بخشهايي از آن منهدم گرديد و به تدريج از نفوذ و اعتبارات كاسته شد تا آن كه در قرن هشتم به طور كلي از ميان رفت و امروزه حتي جايگاه آن هم مورد ترديد و شبهه است.

[7] نام محلات واقع در شرق رودخانه دجله كه از ميان شهر بغداد مي گذرد رصافه و نام محلات غربي آن كرخ است.

[8] اين مزارها طي قرون و اعصار و بر اثر جنگها و سيلابها از ميان رفته است و امروزه تمام قبور و ساختمانهاي باشكوهي كه بر روي آرامگاه آن خلفاي جور بنا شده بود از ميان رفته است!.

[9] فاصله.

[10] استانهاي شمال غربي عراق.

[11] در متن (يقوبا) آمده است كه غلط است.

[12] مقصود سمت غربي بغداد كه كرخ نام دارد مي باشد.

[13] اين گفته صحت ندارد زيرا احمد حنبل در سال 164 ه متولد گرديده است و در هنگام شهادت حضرت كاظم عليه السلام جواني بيش نبوده است زيرا ولادت حضرت در سال 128 ه و شهادت ايشان سال 183 ه مي باشد.

[14] جايگاهي كه نويسنده بدان اشاره دارد و امروزه در ميان عامه مردم به (سوق الخفافين) يا بازار كفش فروشان شهرت دارد. جايگاه احتمالي مدرسه است كه برخي از مورخين بدان اشاره كرده اند وگرنه امروزه اثري از مدرسه ديده نمي شد.

[15] مدرسه مستنصريه كه به نام المستنصر بالله عباسي) 640 - 623 (ه است و به دستور وي ساخته شده است در سال 631 ه ساختمان آن پايان پذيرفت و يكي از ساختمانهاي ارزشمندي است كه از آن دوران تاكنون تقريبا سالم باقي مانده است.

[16] خلفائي كه در ميان [] قرار دارند همگي در دوره انتقال محل خلافت از بغداد به سامراء زندگي و خلافت كرده اند و همگي (بجز المستعين بالله ابن محمد بن المعتصم كه به بغداد بازگشت و در آنجا كشته شد) در سامراء بوده و در همانجا به هلاكت رسيده و دفن شده اند.

[17] اين خليفه رسما سه بار به خلافت رسيد نخستين بار در اثر توطئه عزل و به جاي او عبدالله بن المقنر براي يك روز خليفه شد ليكن مقتدر او را به قتل رسانده و خود خليفه شد و در بار دوم محمد القادر بالله براي دو روز خليفه شد كه مجددا مقتدر او را به قتل رساند، و خود خليفه شد!! مدت خلافت المقتدر از سال 295 ه لغايت 320 ه بود.

[18] اين گفته نويسنده بي ترديد خطا است و شايد بتوان به يقين گفت كه در تمام بغداد يك حنبلي وجود ندارد بلكه عموم مردم بغداد يا سني پيرو مذهب ابوحنيفه و يا شيعه هستند.

[19] اين گفته نويسنده عاري از صحت است و امروزه قبري از براي احمد حنبل وجود ندارد زيرا پس از مرگ در نزديكي كاظمين در مقبره (باب حرب) در نزديكي رودخانه دجله مدفون گرديد ليكن بعدها در اثر طغيان رودخانه قبر او را آب از ميان برد!.

[20] منصور حلاج به رغم شهرت نادرست به عارف و صوفي بودن، در ميان بزرگان اماميه به دروغ گويي و زندقه شهرت دارد، و شيخ طوسي در كتاب (الغيبة) او را يكي از كساني شمرده كه به دروغ دعوي نيابت از سوي امام زمان عليه السلام بر عليه او صادر شده و او را ملعون شمرده است.

[21] برخي از اين افراد هم اكنون داراي مزار بوده و آرامگاه آنها در گوشه و كنار بغداد است، و برخي ديگر تنها نامي از آنها در كتابهاي تاريخ آمده است و امروزه هيچ گونه اثري از آنها يافت نمي شود.

[22] قبر أبوحنيفه در مشرق دجله و در شمال مشرق بغداد قرار دارد، اما قبور خلفاي بني العباس و قبر بهلول همگي از ميان رفته و اثري از آنها ديده نمي شود، اما مزار نواب به طور پراكنده در سه جاي رصافه مي باشد، اما قبر شيخ كليني (ره) در غرب دجله و در محله كرخ در (باب الكوفه) بوده است كه امروزه اثري از آن نمي باشد، ليكن در رصافه در ميان بازار خفافين در مسجدي به نام «الجامع الآصفي) آرامگاهي است كه به غلط بدو نسبت داده مي شود. اما سهروردي و عبدالقادر جيلاني هر كدام داراي مزار مي باشند از اهميت بيشتري برخوردار است.

[23] طلاكاري.

[24] حرم كاظمين از صحن بسيار زيبا و چشم نوازي برخوردار است كه زاييده همت و رصوم فرهاد ميرزا و هنرنمايي هنرمندان ايراني است، آرامگاه فرهاد ميرزا در ميانه ي سمت شرقي است در نزديكي دروازه (باب المراد).

[25] مشهور به عبدالباقي العمري كه ادعا مي كند نسبت او به عمر بن الخطاب مي رسد، اين شاعر سني مذهب كه از شعراي قرن دوازدهم هجري عراق است اشعار و قصايد فراوان در مدح ائمه عليهم السلام از خود بر جاي گذاشته است.

[26] خريدن.

[27] ماه.

[28] شاهك كوچك شده كلمه (شاه) است، از اين برخي از محققين او را از ايرانيان ساكن در بغداد كه در دستگاه برامكه و خلافت به خدمت مشغول بوده است، مي دانند.

[29] كمك و ياري.