بازگشت

عبدالله بن جندب


عبدالله بجلي و كوفي است. او ثقه، داراي منزلتي بلند و عابد بود. از اصحاب امام كاظم و رضا عليهماالسلام و وكيل آن بزرگواران بود. امام هشتم درباره ي او قسم خورده كه مورد رضايت خدا و رسول ماست و از مخبتين مي باشد يعني از كساني كه خداوند تبارك و تعالي درباره ايشان فرموده:

«و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم.» [1] .

بشارت بده فروتنان و خاشعين را كه در درگاه ما آرميده و مطمئن اند آنان كه چون ذكر خداي شود نزد ايشان بترسد دلهاي ايشان از هيبت جلال رباني و طلوع انوار عظمت پروردگار.

ابراهيم بن هاشم مي گويد: عبدالله بن جندب را در صحراي عرفات ديدم در حالي كه دستها را به سوي آسمان بلند كرده بود و آب ديده اش بر روي صورتش جاري بود و بر زمين مي ريخت. وقتي وقوف در عرفات به



[ صفحه 31]



پايان رسيد به او گفتم هيچكس را مثل تو در عرفات نيافتم. گفت به خدا قسم دعا نكردم مگر براي برادران ايماني خودم، زيرا كه از حضرت موسي بن جعفر عليه السلام شنيدم كه هر كس دعا به برادران مؤمن خويش كند از عرش ندا رسد كه از براي تو صد هزار برابر او باد.

يك بار براي امام رضا عليه السلام نامه نوشت كه من پير شده ام و از آنچه در عبادات و دعاها قوت داشتم عاجز و ناتوان شده ام. فدايت شوم دوست دارم به من ذكري را بياموزيد كه مرا به خدا نزديك كند و فهم و علم مرا زياد نمايد. امام عليه السلام امر فرمود كه اين ذكر را بسيار بخوان:

«بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» [2] .

«در كتاب شريف تحف العقول وصيتي طولاني از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه به عبدالله بن جندب فرموده كه داراي سفارشات جالب و مواعظ ارزشمندي است [3] .


پاورقي

[1] حج - 22.

[2] بحار، ج 48، ص 171.

[3] منتهي الآمال، ج 2، ص 276.