بازگشت

سخنان امام كاظم


1- «افعل الخير الي كل من طلبه منك، فان كان من أهله، فقد أصبت موضعه، و ان لم يكن من أهله، كنت أنت أهله، و ان شتمك رجل عن يمينك ثم تحول الي يسارك فاعتذر اليك، فاقبل عذره»؛ براي همه ي كساني كه از تو كار نيكويي طلب مي كنند، آن را انجام بده و خير تو به همگان برسد. اگر كسي كه خيرت به او مي رسد، اهل خير باشد، به جا انجام داده اي، اگر اهلش نباشد، تو شايستگي خويش را به جا آورده اي و اگر كسي از طرف راست به شما بد گفت و از طرف چپ معذرت خواست، عذر او را بپذير. [1] .

2- «ان شيئا هذا آخره، لحقيق أن يزهد في أوله و ان شيئاً هذا أوله، لحقيق أن يخاف آخره»؛ امام كاظم عليه السلام كنار قبري فرمودند: دنيايي كه آخرش قبر است، سزاوار است كه انسان از اول زهد بورزد و جهان آخرتي كه اولش اينجا است، سزاوارتر است كه انسان از آخرش هراسناك باشد. [2] .

3- «ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم؛ فان عمل حسنا



[ صفحه 139]



استزاد و ان عمل سيئا استغفر الله منه و تاب اليه»؛ [3] كسي كه روزانه محاسبه نفس نكند، از ما خاندان محسوب نمي شود. پس اگر كار نيكي انجام داده است، از خداوند بخواهد توفيق انجام دادن كار نيك بيشتري را بدهد، اگر گناهي مرتكب شده، از خدا آمرزش خواسته و توبه كند.

4- «لو كان في يدك جوزة و قال الناس في يدك لولؤة، ما كان ينفعك و أنت تعلم انها جوزة، و لو كان في يدك لولوءة و قال الناس انها جوزة ما ضرك و أنت تعلم أنها لولؤة»؛ اگر گردويي در دست تو باشد و مردم بگويند آن گوهري پربها است، براي تو كه مي داني گردو است، سودي ندارد و اگر در دست تو جواهري است و مردم بگويند گردو است، براي تو كه مي داني جواهري است، ضرري ندارد (يعني تو در خير و شرت قاضي خود باش، به قضاوت مردم نيانديش). [4] .

5- «ان العاقل رضي بالدون من الدنيا مع الحكمة و لم يرض بالدون من الحكمة مع الدنيا، فذلك ربحت تجارتهم»؛ [5] انسان خردمند به دنياي كم راضي مي شود، اما با داشتن علم و حكمت، ولي هرگز نمي پسندد كه علم و دانش او اندك باشد، اما مال او فراوان و اين همان تجارت سودآور است.

6- «احذر هذه الدنيا و احذر أهلها. فان الناس فيها علي أربعة أصناف: رجل مترد معانق لهواه و متعلم مقري، كلما ازداد علماً ازداد كبراً يستعلي بقرائته و علمه علي من هو دونه و عابد جاهل يستصغر من هو دونه في عبادته، يحب أن يعظم و يوقر و ذو بصيرة



[ صفحه 140]



عالم، عارف بطريق الحق، يحب القيام به... فهو أمثل اهل زمانه و أو جههم عقلا»؛ [6] از دنيا و اهل آن برحذر باشيد. زيرا مردم چهار گروهند:

1- شهوت خواهاني كه دنيا را در آغوش گرفته و در پرتگاه سقوط قرار دارند.

2- دانش جويان خودپسندي كه هر اندازه بر علم و دانش آنان افزوده شود، بر كبر و غرور آنان افزوده مي گردد و خواهان برتري بر زيردستان خود هستند.

3- عبادت كنندگان جاهل و ناداني كه دوست دارند به سبب عبادتشان مورد احترام و اكرام ديگران قرار گيرند.

4- دانشمندان عارف و آگاه به راه حق كه به راستي با علاقه ي فراوان در راه حق مي كوشند و براي پيش برد آن قيام مي كنند. آري! اينان نمونه هاي كامل اهل زمان خود از نظر عقل و خردند (مردم بايد به آنان تأسي كنند).

7- «يا بني! عليك بالجد، لا تخرجن نفسك من حد التقصير في عبادة الله عزوجل و طاعته، فان الله لا يعبد حق عبادته»؛ [7] امام كاظم عليه السلام به بعضي از فرزندان خود فرمودند: بسيار بكوش و هيچ زماني خود را در عبادت و طاعت خداوند از حد تقصير و كوتاهي خارج مدان. زيرا خداوند آن طوري كه شايسته است، عبادت نمي شود.

8- «ما من أحد يبليه الله ببلية فصبر عليها، الا كان له أجر الف شهيد»؛ هر آن كه در برابر سختي ها و بلايا پايداري كند، خداوند پاداش



[ صفحه 141]



هزار شهيد را به او مرحمت مي فرمايد. [8] .

9- «طوبي لشيعتنا المتمسكين بحبلنا في غيبة قائمنا الثابتين علي موالاتنا و البرائة من أعدائنا، اولئك منا و نحن منهم، قد رضوا بنا أئمة و رضينا بهم شيعة. فطوبي لهم، ثم طوبي لهم، و هم و الله معنا في درجاتنا يوم القيمة؛ [9] خوشا به حال شيعيان ما كه در غيبت قائم اهل بيت ما به رشته هاي ولايت تمسك كرده و بر محبت ما استوارند و از دشمنان ما بيزار آنان از ما و ما از آنان هستيم. زيرا آنان پيشوايي ما را پسنديده و پذيرفته اند و ما نيز خشنود هستيم كه آنان پيروان ما هستند. پس، خوشا به حال آنان، سوگند به پروردگار! آنان در قيامت نيز همراه ما هستند.

10- «يا هشام! من أراد الغني بلا مال و راحة القلب من الحسد و السلامة في الدين فليتضرع الي الله في مسألته بأن يكمل عقله؛ فمن عقل قنع بما يكفيه و من قنع بما يكفيه، استغني، و من لم يقنع بما يكفيه، لم يدرك الغني أبداً»؛ [10] اي هشام! هر كس مي خواهد بدون داشتن مالي بي نياز گردد و قلب او از حسد آسوده باشد و سلامتي در دين را جست و جو كند، پس بايد با ناله و زاري از پروردگارش بخواهد عقل او را كامل گرداند. زيرا اگر عقل كسي كامل شد، به آنچه خداوند به او عطا كرده بسنده كند و در نتيجه روحيه ي بي نيازي براي او پديد مي آيد و هر آن كه قناعت نورزد، هرگز بي نياز نمي شود.



[ صفحه 142]




پاورقي

[1] كافي، ج 8، ص 152.

[2] بحار، ج 78، ص 9.

[3] كافي، ج 2، ص 453.

[4] بحار، ج 78، ص 300.

[5] بحار، ج 1، ص 137.

[6] تحف العقول، ص 400.

[7] كافي، ج 2، ص 72.

[8] بحار، ج 71، ص 97.

[9] كمال الدين، ص 361.

[10] بحار، ج 78، ص 302.