بازگشت

رهبري امامان معصوم و رهبري بحران


گفته مي شود نوع رهبري امامان ما عموماً از اين قبيل بوده است؛ يعني همواره در شرايط نامساعد و ناهموار قرار داشته اند. [1] صائب عبدالمجيد در ارتباط با نوع رهبري امامان معصوم (ع) در دوره عباسي مي نويسد:

«يك جنبش غير مسلحانه اي كه دامنه آن به عرصه هاي فكري - عقيدتي، فرهنگي، اخلاقي و ديني امتداد يافت كه هر چند بين مخفيكاري و كار علني و شدت و ضعف نوسان داشت، ليكن هرگز متوقف نشد. حركتي بود كه رهبران صالحي آن را هدايت مي كردند؛ خود و ديگر يارانشان بر آن خويشتنداري و استقامت ورزيدند و در سختي و راحتي، دشواري و آساني نسبت به جلوگيري از آسيب ديدن آن، تا جايي كه توانستند از اين دين حنيف پاسداري نمودند تا به دست بدعتگذاران و طاغيان و بيخردان از بين نرود. در واقع، اين گونه جهادي كه آنان به خرج مي دادند، تكميل كننده بال ديگر آن يعني جهاد مسلحانه در موقعيت خاصي بود كه امكاني براي دستيازي به جهاد سرخ نبود. از اين رو، براي احياي مباني، ارزشها و آموزشهاي دين اسلام، شيوه هاي مختلفي را بايد به كار مي گرفتند همچون:

1- مبارزه صامت، كه به شيوه صرفاً عملي صورت مي گرفت، آراستگي به اخلاق كريمانه و ثبات و پايمردي بر حق، از آنان الگوي مجسمي مي ساخت براي اقتدا، هرچند هيچ سخني بر زبان نرانند.

2- آموزش فرد به فرد به گونه نمونه گيري؛ يعني بيان حكم استفتايي كه مي تواند عموم مخاطبان را شامل گردد، چنان كه اغلب آنچه از اين بزرگواران رسيده، از اين باب است.

3- نشستن بر كرسي تدريس و تبيين معارف ديني و پرورش شاگرداني كه خود منشأ نشر بسياري از علوم و معارف مي شدند، چنانكه در اين زمينه شاگردان دو امام باقر و صادق (ع) سرچشمه خير و بركت فراواني براي جامعه شيعه شدند.

4- موضعگيري صريح در مواقع احساس خطر جدي در برابر حكومت كه معمولاً اين گونه اقدامها به قتل و يا حبس و آزارشان منتهي مي گرديد.

ايستادگي فكري، عقيدتي، فقهي، سياسي يا اخلاقي در مقابل جريانهاي منحرف؛ كه اين بخش از جهاد در تمامي عمر شريفشان تداوم داشت. البته، همرزمان صالحي نيز به عنوان ياران خود داشتند كه تلاش بي اندازه اي در ياري حق و درهم كوبيدن باطل نمودند؛ لختي اگر مي ايستادند دوباره به پا مي خاستند و اگر چندي در سكوت مي گذشت بسا يك بار لب به سخني مي گشودند كه به يك عمر سكوتشان منجر مي گشت».


پاورقي

[1] تاريخ الاسلام الثقافي و السياسي، صفحه 726.