بازگشت

عصر امام باقر عصر مهندسي فرهنگي قرآني


امام حسين (ع) با قيام عاشورا نظام خلافت سلطنتي اموي را به چالش كشيد ومشروعيت آنان را تضعيف نمود به گونه اي كه در عصر امام باقر (ع)، ديگر دولت ناتوان از آن بود تا مديريت كاملي را در همه حوزه ها اعمال كند.

هرچند معاويه و حاكمان پس از وي، كوشيدند تا براساس پايه هاي بيرون ديني و انديشه هاي التقاطي و حقوق و فرهنگ غربي و شرقي (ايران و هند و يونان و روم) مهندسي جديدي از فرهنگ عمومي و حقوق و علم ارائه دهند و نظام خلافت سلطنتي را با عناصر درون و بيرون ديني تثبيت كنند ولي در همان عصر، امام باقر (ع) كوشيد تا نظام مهندسي ديگري را در برابر آن با الهام از انديشه هاي ناب قرآني و سيره نبوي و علوي بنياد گذارد. اين گونه است كه عصر امام باقر (ع) را بايد عصر مهندسي فرهنگ جامعه برتر قرآني دانست كه با شيوه هاي ابتكاري و بديع خويش، جامعه اي از نخبگان علمي و فرهنگي و سياسي را پديد آورد كه در همه حوزه ها مشروعيت هاي فقهي و حقوقي و كلامي و سياسي و حتي علوم جديد دولت خلافت سلطنتي را به چالش مي كشيد.

پس از امام باقر (ع) دولت اموي سقوط مي كند و امام صادق (ع) در شرايطي به امامت مي رسد كه نظام سياسي در حال جابه جايي است. دولت اموي تحت تأثير عدم مشروعيت حاصل از انقلاب عاشورايي، فروريخت و عباسيان با بهره گيري از همان عناصر خلافت سلطنتي، كوشيدند تا جانشين طبيعي آنان شوند؛ زيرا توده مردم به نظام خلافت سلطنتي عادت كرده بودند و تنها براين باور بودند كه حاكمان آن نظام كه متشكل از بني اميه بودند عناصر فاسدي بودند كه مي بايست به كنار مي رفتند و از خانواده پيامبر (ص) كساني به اين مقام دست مي يافتند، زيرا اگر خلافت از آن قريش است بني عباس به آن محق تر هستند. تفكر عمومي با تفكر عباسي همراهي داشت از اين رو آنان زمام امور را به دست مي گيرند و به جاي پذيرش نظام ولايي همان نظام خلافت سلطنتي را تثبيت مي كنند با عناصر جديد كه همان حاكمان عباسي باشند.

امام صادق (ع) در اين زمان مي كوشد تا مهندسي نظام ولايي با همه عناصر تمدني آن را كه امام باقر (ع) آغاز كرده بود ادامه دهد. اين گونه است كه همان شيوه پيشين را در پيش مي گيرد و در اكمال آن مي كوشد.

امام صادق همه عناصر و مؤلفه هاي نظام تمدن جامعه برتر ايماني و قرآني را به شكل كامل علمي تبيين مي كند و عنصري را فروگذار نمي كند. آن حضرت در اين راستا دانشمندان و نخبگاني را در همه حوزه هاي علوم انساني و علوم پايه مي پروراند، نخبگان و دانشمنداني كه بيش از چهار هزار نفر را شامل مي شوند و افرادي چون هشام بن حكم و هشام بن سالم در علم كلام و اصول اعتقادات، زرارة بن اعين و ابي بصير و ده ها تن ديگر در حوزه علم حقوق و فقه زندگي و همچنين جابر بن حيان در علم شيمي و ديگران در علوم ديگر از اين مكتب علمي و تخصصي بيرون مي آيند كه قابليت ايجاد يك نظام برتر را دارا باشند.