بازگشت

مديريت وكيلان در غياب امام


در اين زمان وكيلان وي در همه جا جامعه را مديريت مي كنند و نخبگان و دانشمندان دست پرورده او آموزش هاي مشخصي را به فعالان مي دهند. فعال ترين حزب رقيب در عصر عباسي حزب علويان است كه با مديريت امامان (ع) ايجاد شده است. هر قيامي به گونه اي، مرتبط با آنان است از اين رو هارون خطر را در خود امام مي يابد. شاگردان امام نيز با انواع شگردهاي مختلف خود را به وي مي رسانند و دستورهاي لازم را مي گيرند. اين گونه است كه امام (ع) نظام تشكيلاتي را مي سازد كه داراي گروه هاي مجزا و متشكل مي باشد. هر گروه خود داراي رهبري خاص است كه از وي به عنوان وكيل ياد مي شود. وكيل ممكن است صراف و بزاز و تمار يا حتي وزير باشد. آنان خود را به امام رسانده و دستورهاي خويش را جداگانه دريافت مي كنند و گروه خود را بر پايه آن مديريت مي كنند. اين نظام، تشكيلاتي است كه بعدها مي خواهد امام رضا (ع) را به قدرت برساند و مأمون با آگاهي به اين كه قدرت يابي آن به معناي تشكيل نظام ولايي است با ترفندي مي كوشد تا از ايجاد آن جلوگيري كند.

هارون پيش از اين مسئله را درك كرده بود. براي همين محدوديت ها را تشديد مي كند و مي كوشد با شناسايي رهبران و وكيلان، گروه ها را به تشتت و درگيري بكشاند. ولي وي در اين كار موفق نمي شود و در نتيجه ناچار مي شود تا خود امام را به شهادت برساند.

از آن جايي كه شهادت آن حضرت كاري آسان و ساده نبود و موجبات طغيان را فراهم مي كرد ايشان را به گونه اي خاص مسموم مي كند و به افراد مي سپارد تا اعلام كنند امام رافضيان، خود مرده است. با اين همه شورش هاي چندي درمي گيرد كه با خشونت هر چه تمام تر سركوب مي شود.

امام كاظم (ع) در عصري به حكومت و امامت مي رسد كه حكومت هاي رقيب وي فرعون هاي زمانه خود بوده اند و داراي ارتشي ظاهري و پنهاني بودند كه شرق و غرب عالم را در بر مي گرفت. آن حضرت (ع) با ايجاد تشكيلات و سازمان وكيل محور كوشيد تا مديريت هر بخشي را به وكيلي بسپارد و آنان بودند كه در جاهاي مختلف جهان، جامعه نخبه را مديريت مي كردند و زمينه هاي تأثيرگذاري ضدخلافت سلطنتي را فراهم مي آوردند. اين گونه است كه اين هسته هاي به ظاهر پراكنده و در اصل وكيل محور، توانستند قيام هاي پياپي را در عصر مأمون و امين به راه اندازند و مشروعيت خلافت سلطنتي را با خطر فروپاشي مواجه سازند.

تلاش هاي آن حضرت سرانجام موجب مي شود تا مأمون به نوعي مشروعيت خلافت سلطنتي را زيرسؤال ببرد و نظام ولايي را امضا كند هر چند كه بعدها وي نيز همان راهي را مي رود كه ديگر طاغوت ها و فرعون هاي زمانه رفتند.