بازگشت

رهنمودهاي امام كاظم در مسائل كلامي


امام كاظم (عليه السلام) با وجود تقيه شديد به نشر علوم و معارف اسلامي پرداخت و احاديث بسياري در اختيار شيعه گذاشت، چنانكه مي توان گفت روايات فقهي آن حضرت پس از امام باقر و امام صادق ـ عليهما السلام ـ از سائر ائمه بيشتر است و به واسطه ي شدت تقيه در غالب رواياتي كه از آن حضرت نقل شده از وي به «عالم» و «عبدصالح» و «الرجل» و نظائر آنها تعبير شده است و به اسم آن حضرت تصريح نشده است.

در زمان امام كاظم (عليه السلام) مكتب اعتزال كه اصل اساسي آن بر توجيه مسائل ديني در سايه ي عقل بود، راه افراط مي پيمود و عقل گرايان مقوله هاي ديني را به دست عقل سپرده بودند و اين كاري نبود كه نتايج مطلوبي به بار آورد. و نمونه هاي آن، انواع و اقسام عقايدي است كه به وسيله ي عقل گرايان در رابطه با توحيد و اوصاف خداوند مطرح شده است گاهي صفات متضاد بر خدا نسبت داده و گاهي برخي از صفاتي را كه به تصريح قرآن، خداوند متصف به آنها است از او سلب كرده اند.

البته توجيه مسائل ديني در پرتو عقل چيزي نبود كه براي شيعيان قابل قبول نباشد ولي پيمودن راه افراط در اين باره خطراتي دارد كه بر اهل بصيرت مخفي نيست لذا ائمه اطهار در عين عنايت به عقل، حد مشخصي براي كاربرد آن در مسائل ديني تعيين كرده اند.

در زمان امام كاظم (عليه السلام) تأويلات و توجيهات عقلي در مقوله هاي ديني زياد بود لذا آن حضرت با اين فكر خطرناك به خصوص در رابطه با صفات خداوند مبارزه كرده و براي شيعيان رهنمودهاي بسيار مهم و ارزنده اي دارند كه از آن جمله وقتي از آن حضرت درباره صفات خداوند سؤال كردند فرمود: «لا تجاوزا ما في القرآن». (از آنچه در قرآن است، تجاوز نكن).

و در تعبير ديگر فرمود: «لا تتجاوزوا في التوحيد ما ذكره الله تعالي في كتابه فتهلك». (درباره ي توحيد از آنچه خداي تعالي در كتاب خود ذكر كرده تجاوز نكنيد كه هلاك مي شويد).

و در روايت ديگر آمده است: محمدبن حكم گويد: كتب ابوالحسن موسي بن جعفر (عليه السلام) الي ابي: «ان الله اعلي و اجل و اعظم من ان يبلغ كنه صفته فصفوه بما وصف به نفسه و كفوا عما سوي ذلك».

موسي بن جعفر (عليه السلام) به پدرم نوشت: (خدا بالاتر و بزرگتر از آن است كه حقيقت صفت او درك شود، پس او را به آنچه خود توصيف نموده، توصيف كنيد و از غير آن دست برداريد).

در روايت ديگري آمده، نيشابوري گويد: به امام (عليه السلام) نوشتم كه مردم زمان ما درباره ي توحيد اختلاف دارند بعضي گويند: او جسم است و بعضي گويند: او صورت است. حضرت به من نوشت: «سبحان من لا يحد و لا يوصف و لا يشبهه شي و ليس كمثله شي و هو السميع البصير».

(منزه باد آنكه محدود نباشد و به وصف درنيايد، چيزي مانند او نيست و او به چيزي نماند و او شنوا و بيناست).

و زماني كه خود مي خواست اوصاف خدا را بشمارد تنها از آيات قرآن بهره مي گرفت.

محمدبن حكم گويد: براي موسي بن جعفر (عليه السلام) گفتار جواليقي را بيان كردم و گفتار هشام بن حكم را حكايت نمودم كه: خدا جسم است، حضرت فرمود:

«ان الله تعالي لا يشبهه شيء اي فحش او خني اعظم من قول من يصف خالق الاشياء بجسم او صورة او بخلقة او بتحديد و اعضاء، تعالي الله عن ذلك علوا كبيرا».

(خداي تعالي را چيزي مانند نيست، چه دشنام و ناسزائي بزرگتر است از گفته كسي كه خالق همه چيز را به جسم يا صورت يا مخلوقش يا محدوديت و اعضاء توصيف كند خدا از اين گفتار بسيار برتري دارد).

امام كاظم (عليه السلام) در مقابل اهل حديث كه از مشبهه بودند و با تمسك به ظواهر آيات و روايات سعي مي كردند براي خدا صفات انساني و مادي بتراشند، نيز ايستادگي كرده و خدا را از هر نوع تشبيه و اوصاف مادي مبرا مي ساخت.

وقتي به او گفته شد عده اي عقيده دارند كه خدا به آسمان دنيا نزول مي كند فرمود: «ان الله لا ينزل و لا يحتاج الي ان ينزل انما منظره في القرب و البعد سواء لم يبعد منه قريب و لم يقرب منه بعيد و لم يحتج الي شي بل يحتاج اليه و هو ذوا الطول لا اله الا هو العزيز الحكيم».

(خداوند فرود نيايد و نيازي به فرود آمدن ندارد زيرا دور و نزديك به طور مساوي در منظر و معرض ديد اوست، هيچ نزديكي از او دور نشده و هيچ دوري به او نزديك نگشته، او به چيزي نياز ندارد، بلكه نياز همه به اوست او عطا كننده است شايسته پرستشي جز او نيست، عزيز و حكيم است.)

اما قول الواصفين: «انه ينزل تبارك و تعالي فانما يقول ذلك من ينسبه الي نقص او زيادة و...».

(اما گفت وصف كنندگاني كه گويند: خداي تبارك و تعالي فرود آيد (درست نيست) و اين سخن را كسي گويد كه خدا را به كاهش و فزوني نسبت دهد (زيرا جسم محدود است و هر محدودي كم و زياد مي شود). به علاوه هر متحركي احتياج به محرك يا وسيله حركت دارد، كسي كه اين گمانها را به خدا برد هلاك گردد، بپرهيزيد از اينكه راجع به صفات خدا در حد معيني بايستيد و او را به كاهش يا فزوني يا تحريك يا تحرك يا انتقال يا فرود آمدن يا برخاستن يا نشستن محدود كنيد، خدا از توصيف واصفان و ستايش ستايندگان و توهم متوهمان والا و گرامي است).

كلمات دقيق و بسيار گرانبهائي درباره ي صفات خداوند از امام كاظم (عليه السلام) رسيده است.

روايات ديگري نيز در رابطه با مسائل اعتقادي از آن حضرت نقل شده است كه هدف اين روايات معمولا توضيح مواضع اعتقادي شيعه در برابر معتزله و اهل حديث مي باشد.