بازگشت

عبدالله بن جندب بجلي كوفي


وي ثقه جليل القدر و عابد و از اصحاب امام كاظم و امام رضا (عليهما السلام) و وكيل ايشان است.

كشي روايت كرده كه عبدالله بن جندب از امام كاظم (عليه السلام) پرسيد آيا از من راضي هستي؟

امام فرمود: اي والله و رسول الله و الله عنك راض.

آري به خدا قسم رسول خدا و خداوند هم از تو راضي است.

و هم فرمود كه عبدالله جندب از مخبتين است يعني از كساني كه حق تعالي درباره ي ايشان فرموده: (و بشر المخبتين الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم).

روايت شده از ابراهيم بن هاشم كه گفت من عبدالله بن جندب را در عرفات ديدم و حال هيچ كسي را بهتر از او نديدم، پيوسته دستهاي خود را به سوي آسمان بلند كرده بود و آب ديده اش جاري بود، چون مردم فارغ شدند گفتم وقوف هيچ كس را بهتر از وقوف تو نديدم. گفت: به خدا قسم دعا نكردم مگر برادران مؤمن خود را. زيرا كه از امام كاظم (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «الداعي لأخيه المؤمن بظهر الغيب ينادي من اعناق السماء لك بكل واحدة مأة الف».

هر كه دعا كند از براي برادر مؤمن خود در غياب او، از عرش به او ندا رسد كه از براي تو صدهزار برابر او باد، پس من نخواستم كه دست بردارم از صدهزار برابر دعاي ملك كه البته مستجابست براي يك دعاي خود كه نمي دانم مستجاب خواهد شد يا نه؟

در روايت ديگر آمده وقتي عبدالله بن جندب نامه اي به خدمت امام كاظم (عليه السلام) نوشت كه فدايت شوم من ديگر پير شده ام و ضعيف و عاجز گشته ام و دوست دارم تعليم كني مرا كلامي كه مرا به خدا نزديك كند و فهم و علم مرا زياد گرداند، حضرت در جواب او فرمود اين ذكر شريف را بسيار بخواند:

«بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم».

خلاصه جلالت شأن عبدالله بن جندب زياده از آن است كه در اينجا ذكر شود و بعد از فوت او علي بن مهزيار در مقام او قرار گرفت. و در ابواب مختلف روايات زيادي از او نقل شده است.