بازگشت

كمك به فقرا و محرومان


شيخ مفيد در كتاب الارشاد، سخاوت و فقيرنوازي امام را چنين توصيف مي كند: «و كانَ اوصلُ الناسِ لاهلِهِ وَ رَحِمه و كان يَفتقَّدُ فقراءَ المدينةِ في الليلِ فيَحملُ اِليهم الزنبيلَ فيهِ العينُ و الورقُ و الاقَّةُ و التمورُ فيُوصلُ اليهم ذلكَ و لايَعلمونَ مِن اَي جهةٍ هو». [1] .

اين رفتار سخاوتمندانه و سرشار از ايمان و اخلاص امام شامل پيام ها و نكاتي است؛ از جمله:

ـ كمك مخفيانه و شبانه به فقرا كه دليل آن حفظ عزّت نفس و كرامت انساني فقرا، عدم ترويج تكّدي و حفظ عمل از شائبه ي ريا و منّت بود.

ـ در كمك كردن به فقرا، بايد خويشاوندان را مقدم داشت.

ـ كمك هاي مالي امام به فقرا متنوّع و گوناگون بودند.

ـ كمك امام در حدّي بود كه آن ها را كاملاً بي نياز مي ساخت، به گونه اي كه عطايا و بخشش هاي مالي آن حضرت ضرب المثل بودند. به كسي كه پول حضرت را مي گرفت و باز فقير مي ماند، مي گفتند: «عجبا لِمَن جائه صرةُ موسي فَشَكا القلَّة»؛ از كسي كه كمك مالي امام موسي كاظم (ع) را دريافت كرده تعجب است كه از بي پولي بنالد. [2] .

مورّخان هديه ي معمولي آن حضرت را بين 200 تا 400 دينار ذكر كرده اند. [3] اين رقم قابل توجهي است كه هم توان مالي امام را مي رساند و هم حجم كمك هاي مالي امام به فقرا و نيازمندان را نشان مي دهد. اين در حالي بود كه خلفاي معاصر امام با وجود ثروت هاي فراوان، به عيش و نوش و فساد و تباهي مشغول بودند.

روايت قابل توجه ديگري از عنايت و لطف امام نسبت به فقرا در منابع ذكر شده كه حاوي نكات ارزشمندي است: روزي آن حضرت از كنار يك اعرابي (بياباني / دهاتي)، كه خيلي بدقيافه بود، عبور مي كرد. وقتي او را ديد، نزد وي رفت، به او سلام كرد و در كنار او نشست و با او هم سخن شد. سپس به او فرمود: اگر مشكلي پيدا كردي به من مراجعه كن.

اطرافيان حضرت عرض كردند: آيا كنار چنين فردي مي نشيني و از نياز وي سؤال مي كني؟ حضرت فرمود: «بنده اي از بندگان خداست، برادري است كه خدا در قرآن برادر بودن او را تعيين كرده و همسايه اي است كه در روي زميني كه ما زندگي مي كنيم، زندگي مي كند، ما و او فرزندان آدم هستيم و طرفدار بهترين اديان الهي. شايد روزگار ما را محتاج او گرداند و ببيند كه ما روزي نسبت به او فخر فروختيم و اينك نيازمند او هستيم.» سپس حضرت اين شعر را خواند:

نُواصل مَن لايستحق وصالنا مخافةَ اَن نبتغي بغيرِ صديقٍ. [4] .

يعني: ما با كسي كه نياز به ارتباط با ما ندارد ارتباط برقرار مي كنيم؛ چون مي ترسيم كه روزي برسد كه هيچ رفيقي نداشته باشيم. با اين همه، كمك به فقرا و مستمندان راه و رسم خاص خود را مي طلبد كه به آن اشاره شد.

نكته ي ديگري كه در سيره ي معصومان: در كمك به فقرا به چشم مي خورد، آزمايش فقير قبل از كمك به اوست. در برخي موارد، ائمّه اطهار: فقير را مورد امتحان و سؤال قرار مي دادند و بر مبناي معرفت و درك و بصيرت او، به او كمك مي كردند. براي نمونه:

فقيري نزد آن حضرت آمد و پس از اظهار تهي دستي، گفت: اگر صد درهم داشتم با آن كاسبي مي كردم و از تنگ دستي نجات مي يافتم. امام از او پرسيد: اگر بنا باشد تو در دنيا آرزويي داشته باشي، آرزويت چيست؟ فقير گفت: آرزو مي كنم به اداي حقوق ديني توفيق يابم و براي حفظ جان، از خطر دشمن قانون تقيه را رعايت كنم.

امام كاظم (ع) پرسيد: چرا دوستي ما خاندان (اهل بيت) را آرزو نمي كني؟ فقير گفت: اين خصلت را كه دارا هستم و خدا را به خاطر داشتن اين صفت سپاس مي گويم، ولي آن را كه ندارم آرزو مي كنم.

امام فرمود: پاسخ نيك دادي، آفرين! آن گاه دو هزار درهم (بيست برابر خواسته ي او) به وي داد و فرمود: اين پول را در تجارت و خريد و فروش «مازو» (دانه هايي كه براي رنگ كردن و دباغي به كار مي برند) به كار بزن؛ زيرا اين كالا خشك است (و كمتر آسيب مي بيند.) فقير همين كار را كرد و زندگي اش سروسامان يافت. [5] .


پاورقي

[1] شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص231.

[2] علي بن عيسي اربلي، پيشين، ج 2، ص758.

[3] همان.

[4] مصطفي زماني، زندگاني امام كاظم، قم، عصر ظهور، 1378، ص32.

[5] شيخ عباس قمي، انوارالبهيّه، قم، نشر اسلامي، 1427ق، ص 188.