بازگشت

كمك هاي مالي به مخالفان


بخش ديگري از عطايا و كمك هاي مالي امام مربوط به كمك هاي امام به مخالفان است كه بسيار توجه مورّخان و سيره نويسان را به خود جلب كرده است. اين اقدام عمدتاً به خاطر ارشاد و هدايت افراد ضعيف النفس صورت مي گرفتند؛ مانند آنچه رسول خدا در صدر اسلام براي جذب برخي از مشركان به اسلام انجام مي داد كه آن ها را «مؤلفة قلوبهم» مي گفتند و اساساً يكي از موارد مصرف وجوهات اسلامي همين است.

مورّخان در مورد اين ويژگي امام نوشته اند: «كان موسي بن جعفر اذا بلغه عَن الرجل ما يَكرُه بعثَ اليه بصرّة دنانير و كانت صراره ما بين الثلاثمائة دينار فكانت صرار موسي مثلا»؛ [1] هر گاه فردي موسي بن جعفر (ع) را مورد آزار قرار مي داد، آن حضرت كيسه ديناري براي او مي فرستاد و كيسه هاي پول آن حضرت تا سيصد دينار بود، به گونه اي كه كيسه هاي حضرت ضرب المثل شده بود. اين امر دلالت بر كثرت و فراواني كمك هاي مالي حضرت است. اين گونه نبود كه تنها در يك يا دو مورد حضرت كمك كرده باشد، بلكه سيره ي دائمي حضرت چنين بود.

يكي از فرزندان عمربن خطّاب، كه در مدينه ساكن بود، هر وقت امام كاظم (ع) را مي ديد، به آن حضرت اهانت مي كرد و به امام علي (ع) ناسزا مي گفت. برخي از ياران ايشان از او خواستند تا اجازه دهد آن فرد را به قتل برسانند. حضرت به شدت مخالفت كرد و نشاني او را جويا شد. يك بار به سراغ او در مزرعه كشاورزي رفت. امام همان گونه كه سوار مركب خود بود، وارد مزرعه آن فرد شد و به طرف وي رفت.

فرزند عمر فرياد كشيد: كشاورزي را لگدمال نكن! حضرت اعتنايي نكرد و نزد او رفت و با او به گفت وگو نشست. سپس به او فرمود: چقدر در اين زمين خرج كرده اي؟ او گفت: يكصد دينار. حضرت فرمود: چه مقدار انتظار سود داري؟ گفت: علم غيب ندارم. سپس به او فرمود: انتظار داري چه قدر سود ببري؟ گفت: آرزو دارم دويست دينار سود ببرم. امام (ع) همياني بيرون آورد كه سيصد دينار در آن بود و به او داد و فرمود: اين هم كشاورزي تو بر جاي خود. خداوند آنچه را اميدواري، به تو عنايت كند و از زمين بهره مند شوي.

عمرزاده برخاست و سر حضرت را بوسيد و درخواست كرد از اشتباه وي درگذرد. امام (ع) تبسّمي كرد و برگشت و به مسجد وارد شد. آن فرد نيز به مسجد آمده بود. وقتي چشم او به امام افتاد گفت: خدا بهتر مي داند كه مسئوليت جامعه را به دوش چه كسي بگذارد.

آن گاه امام به كسي كه پيشنهاد قتل او را داده بود، فرمود: اين روش بهتر بود يا روش شما؟ [2] .

نمونه ي ديگر مربوط به كمك هاي مالي امام به برادرزاده اش است كه قصد سعايت و توطئه عليه امام داشت. وقتي امام مطّلع شد كه علي بن اسماعيل تصميم دارد نزد هارون برود و اوضاع امام را به هارون گزارش دهد، نزد وي آمد و از حال او جويا شد. امام كه مي دانست علي بن اسماعيل به خاطر طمع دنيا و رسيدن به آرزوهاي مادي خود، طرح دوستي با هارون ريخته است، سعي كرد تا با دادن كمك و هداياي مالي، وي را از رفتن نزد هارون منصرف سازد، اما دنياپرستي و حرص و طمع فراوان علي بن اسماعيل مانع از نفوذ هدايت امام شد. امام هم در حق او نفرين كرد. علي بن اسماعيل نزد هارون آمد و از امام چنين سعايت كرد كه از شرق و غرب براي او پول مي فرستند و خراج دريافت مي كند.... هارون دويست هزار درهم به او داد. اما علي بن اسماعيل به دليل نفريني كه امام درباره ي او نموده بود، نتوانست از آن پول بهره اي ببرد و تمام احشاي بدن او هنگام قضاي حاجت ريخت و از دنيا رفت. [3] .


پاورقي

[1] علي بن عيسي اربلي، پيشين، ج 2، ص758.

[2] ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبيين، نجف، مكتبة الحيدريه، 1385ق، ص 332 / خطيب بغدادي، پيشين، ج27، ص 13.

[3] شيخ مفيد، پيشين، ج 2، ص238.