بازگشت

موضع امام در قبال غلات


مسأله ي غلو در مورد ائمه، مولود عصر امام كاظم(ع) نيست؛ بلكه آغاز اين امر در زمان اميرالمؤمنين بوده است و شايد درباره ي علّت آن بتوان گفت: علم و كرامات علي (ع) از حدّ ادراك و شعور مردم فراتر بود. امّا در همه حال ائمه معصومين با اين تفكّر به شدت مخالفت كردند و حتي با آن جنگيدند و به شيعيان امر فرمودند كه از آن افراد دوري كنند، و از ازدواج با آن ها خودداري نمايند، آن ها را در قبرستان مسلمين دفن نكنند، ذبح آنان خورده نشود و حتي حكم به نجاست آنان داده اند و هيچ حكم اسلامي را بر آن ها جاري نمي كردند. در زمان امام صادق(ع) فرقه اي ظاهر شد كه بر الوهيت امام صادق(ع) مدعي شد. نام آن فرقه خطابيه است كه منسوب به اصحاب أبي الخطاب محمّد بن ابي زينب الأسدي است. امام (ع) با او مخالفت كرد و عليه او قيام نمود و او را لعن فرمود و دستور داد مردم از او تبري جويند. با اينكه خطاب كشته و سوزانده شد، امّا دعوتش خاموش نگرديد و شرارتي از آن آتش تا زمان امام كاظم (ع) باقي ماند؛ همين امر باعث شد كه محمّد بن بشير دوباره به اين دعوت دامن بزند و الوهيت امام كاظم (ع) را اعلان كند، اما حضرت(ع) او را لعن فرمود و از او متبرّي شد و عليه او نفرين كرد و فرمود: بارالها هرآينه از تو درخواست مي كنم كه مرا از اين مرد پليد و نجس رهايي دهي.