بازگشت

خبر دادن از آمدن ملخ ها


ابراهيم بن عبدالحميد سحري مي گويد: در راهي به امام كاظم (عليه السلام) برخورد كردم. آن حضرت از من پرسيد: «براي چه كاري مي روي؟»

گفتم: «مي روم كه نخلستاني را بخرم، چنانچه هر سال مي خريده ام. حضرت فرمود: «از ملخ، خاطر شما جمع است؟» و رفت.

از حرف آن حضرت، وسواسي در من به وجود آمد، بعد در آن جا نخلستاني نخريدم.

بعد از سه سال ملخ ها حمله كردند و باغها را خشك كردند، و اگر من باغ مي خريدم، ضرر زيادي به من مي رسيد والحمدلله از بركت آن حضرت، ضرري به من نرسيد. [1] .



[ صفحه 37]




پاورقي

[1] كشف الغمه.