آزاد كردن از زندان
مي گويند زني را در بغداد ديدند كه شتابان حركت مي كند، از او پرسيدند: «به كجا مي روي؟»
گفت: «به سوي مرقد مطهر موسي بن جعفر (عليه السلام) مي روم.»
گفتند: «براي چه به آنجا مي روي؟»
گفت: «پسرم در زندان افتاده استو من براي نجات او نزد مرقد مطهر آن حضرت مي روم.»
شخصي كه پيرو مذهب حنبلي بود، از روي تمسخر گفت: «خود موسي بن جعفر (عليه السلام) در زندان مرد.»
آن زن گفت: «خدايا به حق آن كسي كه در زندان شهيد شد، قدرتت را براي من آشكار فرما.»
پس با اعجاز امام كاظم (عليه السلام) ناگهان همان وقت، پسر آن
[ صفحه 38]
زن در كنارش آشكار شد و در همان موقع پسر آن مسخره كننده ي حنبلي به خاطر جنايتش، دستگير شده و به زندان افتاد.» [1] .
[ صفحه 39]
پاورقي
[1] انوارالبهيه.