بازگشت

دوستدار ظالمان مباش


صفوان بن مهران كه با كرايه دادن شتران خود به افراد امرار معاش مي كرد از شاگردان و ياران خاص امام كاظم عليه السلام بود.

روزي خدمت حضرت عليه السلام مشرف گشت.

امام عليه السلام به او فرمود:

« همه ي كارهايت نيك است جز يك كار! »

صفوان: « آن يك كار چيست؟ »

- شتران خود را به اين مردك (هارون الرشيد) كرايه داده اي.

- سوگند به خدا شترانم را براي كارهاي ناشايسته و شكار و امور بيهوده و لغو كرايه نداده ام بلكه براي سفر حج كرايه داده ام و خودم عهده دار راندن شترها نشدم، بلكه آن ها را به غلامانم سپرده ام.

- آيا پول كرايه بر عهده ي دستگاه هارون است؟

- آري.



[ صفحه 55]



- آيا دوست داري هارونيان زنده بمانند تا كرايه ي تو پرداخت گردد؟

- آري.

امام عليه السلام فرمود:

« من احب بقائهم فهو منهم و من كان منهم ورد النار. »

« هر كس بقاي آنان (ظالمان) را دوست بدارد، جزء آن ها است و كسي كه جزء آن ها باشد، وارد شده ي در دوزخ خواهد بود. »

صفوان گويد: « از خدمت امام عليه السلام خارج شدم و سريعا همه ي شترانم را فروختم تا ديگر بار به اين گناه گرفتار نشوم. »

هارون از ماجرا اطلاع يافت، پس مرا احضار كرد و گفت:

« شنيده ام كه شترانت را فروخته اي. »

- « آري. »

- « چرا؟ »

- « پير شده ام و غلامان نيز پايبند كارهايم نيستند. »

هارون:« نه! نه! هرگز! من مي دانم كه به اشاره ي چه كسي اين كار را كردي. تو به تقاضاي موسي بن جعفر به اين عمل تن دادي. »

از روي تقيه گفتم: « مرا با موسي بن جعفر چه كار؟ »



[ صفحه 56]



گفت: « دع هذا عنك. فو الله لو لا حسن صحبتك لقتلتك »

« از اين حرف ها نزن. سوگند به خدا اگر سابقه ي رفاقت نيك من با تو نبود قطعا تو را مي كشتم. » [1] .



[ صفحه 57]




پاورقي

[1] وسائل الشيعه، شيخ حر عالي، ج 12، ص 131 و 132.