سجده هاي طولاني
روزي هارون با ربيع دربان، به پشت بام زندان آمدند. هارون از سوراخ بام زندان به داخل نگاه كرد و گفت:
« اين جامه چيست كه در قعر زندان افتاده و هر روز نظر مرا به خود جلب مي كند؟ »
ربيع گفت: « اي هارون! تو نيك مي داني كه اين جامه نيست، بلكه بدن نحيف و رنجور موسي بن جعفر است كه هر روز از هنگام طلوع خورشيد تا ظهر در حال سجده است! »
هارون: « ان هذا من رهبان بني هاشم. »
« اين شخص به راستي از راهبان و عابدان بني هاشم است. »
ربيع: « پس چرا او را به زندان افكنده اي و بر او سخت گرفته اي؟! »
هارون: « هيهات! لابد من ذلك! »
« هيهات! اين كار قطعا بايد انجام شود! » [1] .
[ صفحه 78]
پاورقي
[1] شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 95.