شهادت مظلومانه
با اين كه امام كاظم عليه السلام در زندان و در سخت ترين شرايط به سر مي برد، هارون نتوانست وجود امام عليه السلام را تحمل كند. سرانجام مقداري خرما طلبيد و با سوزن و نخ زهرآلود، آن را زهرآگين، نمود؛ سپس امام عليه السلام را مجبور به خوردن خرماهاي سمي نمود.
طولي نكشيد كه امام كاظم عليه السلام مسموم و شهيد گشت. [1] .
هنگامي كه امام عليه السلام از دنيا رفت، جنازه ي آن حضرت را روي پل بغداد نهادند، و به مردم اعلام كردند كه آن حضرت به مرگ طبيعي از دنيا رفته است. مردم مي آمدند و بدن مطهر آن حضرت را مي ديدند و گفته ي هارونيان را باور مي كردند.
چند نفر از شيعيان مخلص از اين همه اصرار دستگاه خلافت و تبليغ آنان براي طبيعي جلوه دادن مرگ امام عليه السلام به
[ صفحه 126]
شك افتادند. به قول ضرب المثل معروف كه مي گويد:
« گفتي، قبول كردم. اصرار كردي به شك افتادم، قسم خوردي يقين كردم كه دروغ مي گويي ».
آري. آن چند نفر شيعه ي مخلص و آگاه گفتند:
« امام متصرف عالم هستي است و زنده و مرده ي او يكسان است. از او مي پرسيم آيا او را شهيد كرده اند يا اين كه به مرگ طبيعي رحلت نموده است. »
پس غسل كردند و دو ركعت نماز خواندند. با كمال ادب در مقابل جنازه پاك ايستادند و پرسيدند:
« آقا جان! چگونه رحلت فرمودي؟ »
آن حضرت در حضور جمع بسياري با كمال وضوح فرمود:
« قتلا، قتلا، سما، سما ».
« مرا با زهر، مسموم و شهيد كردند. »
و اين جمله را سه مرتبه تكرار فرمود. [2] .
[ صفحه 129]
پاورقي
[1] عيون اخبار الرضا، صدوق، ج 1، ص 101.
[2] شيخ حر عاملي، اثباة الهداة، ج 3، ص 212.