بازگشت

گل گلزار پيغمبر




خواهم اي دل! امشب از نو نغمه ي نو سر كنم

رو به سوي پيشگاه ايزد داور كنم



بعد حمد و سجده ي شكرانه ي انعام او

اين دل غمديده را تقديم بر دلبر كنم



از براي حفظ طاق ابروي جانانه اش

« آية الكرسي » بخوانم، « ان يكاد » از بر كنم



نعمت شب زنده داري دولتي تابنده است

شب نشيني با گل گلزار پيغمبر كنم



بر در باب الحوائج، مي برم حاجات خويش

هر تقاضايي مرا مي باشد، از اين در كنم



[ صفحه 132]



گاه دست غم به سر، گاهي ز شادي پاي كوب

مدح مولاي عزيزم، موسي جعفر كنم



چون كنم يادي ز بغداد و ز زندان و ز جسر

لعن بر هارون و فضل و سندي كافر كنم



« كاظمين » امروز از « كاظم » سرافرازي كند

اين سرافرازي، ببايد، ثبت در دفتر كنم



در چنين شاهانه بزمي، هاتفي داد اين ندا

آنچه از بالا بگوشم مي رسد، باور كنم



« پيروي » امشب چون مينالي براي ما ز شوق

دستگيري از تو، فردا در صف محشر كنم [1] .



[ صفحه 133]




پاورقي

[1] علي اكبر پيروي.