بازگشت

امام موسي كاظم از نگاه دانشمندان اهل سنت


محيي الدين عربي [1] در عبارت هايي زيبا و آكنده از شيدايي به مقام امام كاظم عليه السلام، در توصيف ايشان مي نويسد:

و درود خدا و فرشتگان و حاملان عرش او و تمام آفريدگان زمين و آسمان بر درخت (كوه) طور.

(درود) بر كتابي [2] (كه در آن كوه طور، نازل شد). سلام بر خانه آبادي كه مزار فرشتگان است. سلام بر آسمان برافراشته؛ [3] سلام بر راز پوشيده؛



[ صفحه 15]



سلام بر اقيانوس خروشان و سلام بر آينه نور؛ او كه موساي كليم وادي ايمن امامت، روشنايي چراغ (عالم) ارواح [4] و روشناي آيينه (جهان) اشباح [5] است (هموكه) آب شراب چهل روزه و پايان نردبان يقين است. كيمياي وجود عارفان و عيار زر و سيم برگزيدگان است. مركز پيشوايان علوي و محور سپهر (شريعت) مصطفوي است. نور فروزنده؛ يعني ابو ابراهيم موسي بن جعفر كه درود خداي بر او باد. [6] .

ابن عربي در آغاز، پنج آيه نخست سوره طور را بر امام كاظم عليه السلام تطبيق كرده است. وي در عبارتي، امام موسي كاظم عليه السلام را همراه موساي كليم دانسته است؛ با اين تفاوت كه او در وادي ايمن نبوت و امام در وادي ايمن امامت گام نهاده است. همچنين وي، امام كاظم عليه السلام را روشني بخش چراغ جهان ارواح - از عوالم غيبيه و متعلق به عالم امر كه از نظر رتبه، پس از عالم معاني است - مي داند.

مي دانيم كه قوام حقايق روحانيه به چراغ و قوام چراغ، به روشني آن است؛ يعني آن حضرت مجراي فيض و قوام روحانيون است.

ابن عربي در جمله اي ديگر، آن حضرت را صفابخش آيينه حقايق عالم مثال و در جمله اي ديگر، كيمياي فلزات (جان هاي) كم ارزش بر شمرده است. همچنين ايشان را عيار وجود برگزيدگان؛ يعني ميزان الأعمال دانسته است و آن بزرگوار را حلقه وسط امامان دوازده گانه بر مي شمارد؛ چون عدد هفت، وسط عدد دوازده است.

ابوحاتم رازي درباره اش گفته است:



[ صفحه 16]



مورد وثوق، امين، بسيار راست گو و يكي از پيشوايان مسلمانان است. موسي بن جعفر به عبادت و بندگي مشهور است. [7] .

عبدالرحمان جوزي [8] در اثر مشهور و معتبر خود صفة الصفوة درباره امام موسي كاظم عليه السلام چنين مي نويسد:

موسي بن جعفر... به عبد صالح مشهور بود؛ چون همواره به عبادت، تلاش در راه خدا و شب زنده داري مشغول بود. اهل كرم و بردباري (و گذشت) بود. وقتي با خبر مي شد كسي به او ناسزا گفته است، (به جاي تلافي) كيسه اي از زر و سيم براي ناسزاگو مي فرستاد. [9] .

ابن طلحه شافعي [10] در اثر ارزشمند خويش، مطالب السؤول في مناقب آل الرسول [11] در بزرگداشت هفتمين اختر امامت مي نويسد:



[ صفحه 17]



او امام، پر ارج، والا مقام و مجاهد در راه خدا بود. مشهور به عبادت و مواظب بر طاعات و كرامت هايش زبانزد همگان بود. شب هايش با عبادت و زنده داري و روزش با صدقه دادن و روزه داري سپري مي شد. به خاطر بردباري و گذشت فراوان، به «كاظم» شهرت يافت؛ زيرا زشت كاران را با احسان و تبه كاران را با گذشت خويش روبه رو مي كرد. خدا را فراوان عبادت مي كرد. از اين رو، «عبد صالح» ناميده شد. عراقي ها او را باب الحوائج الي الله (و بارگاه نوراني اش را مكان حاجت روايي) مي دانند؛ زيرا (در آن مكان شريف) درخواست هاي زائرانش اجابت مي شود. عقل از كرامت هاي او حيران است. اين، نشان مي دهد وي در پيشگاه خدا استوار است. [12] .

علامه يافعي يمني [13] در كتاب مراة الجنان و عبرة اليقظان في معرفة ما يعتبر من حوادث الزمان و تقلب احوال الانسان درباره امام موسي كاظم عليه السلام آورده است:

آقا، ابوالحسن موسي كاظم عليه السلام، فرزند جعفر صادق، صالح، عابد، بخشنده، بردبار و والامقام بود. او يكي از امامان دوازده گانه اي است كه اماميه براي آنها مقام عصمت قائل است. وي به عبد صالح معروف بود. [14] .



[ صفحه 18]



ابن حجرهيثمي [15] از ديگر دانشمنداني است كه در كتاب مشهور خود الصواعق المحرقه [16] با بزرگداشت فراوان، اين گونه به توصيف امام كاظم عليه السلام پرداخته است:

موسي كاظم عليه السلام يكي از امامان دوازده گانه است. او وارث علم، معرفت، كمال و فضل پدرش (امام صادق عليه السلام) بود. چون پرگذشت و بردبار بود، «كاظم» ناميده شد. عراقي ها او را باب الحوائج مي دانند. وي عبادت پيشه ترين، داناترين و سخي ترين انسان روزگار خويش بود. [17] .

همچنين دياربكري [18] در كتاب تاريخ الخميس في احوال انفس نفيس [19] درباره امام كاظم عليه السلام مي نويسد:

هفتمين امام (از دوازده امام)، موسي بن جعفر است. ابوالحسن و ابوابراهيم كنيه هاي اوست. كنيه هاي ديگري هم براي وي گفته اند. او را



[ صفحه 19]



«كاظم» لقب داده اند؛ چون درباره تجاوز پيشگان به خويش، با گذشت و بردبار بود. [20] .

علامه ابوالفوز محمد امين مشهور به سويدي [21] در كتاب گران سنگ خويش سبائك الذهب في معرفة قبائل العرب [22] درباره امام موسي كاظم عليه السلام اين گونه مي نويسد:

موسي كاظم عليه السلام، پيشواي والامقام و بسيار خيرپيشه بود. شب هايش به عبادت و روزهايش به روزه داري سپري مي شد. چون با گذشت بود، به «كاظم» معروف شد. [23] .



[ صفحه 20]




پاورقي

[1] ابوبكر محمد بن علي بن محمد بن العربي، حاتمي، طائي و اندلسي است. وي مشهور به محيي الدين عربي و ملقب به «شيخ الأكبر» و از بنيان گذاران عرفان نظري در اسلام است. در سال 560 زاده شد و در سال 638 هـ. ق در گذشت. (الأعلام، ج 6، ص 281).

[2] مراد، تورات است.

[3] تا اينجا آيات نخست سوره مباركه طور را تفسير كرده و بر آن حضرت تطبيق داده است.

[4] در مرتبه پس از عالم معاني است؛ جهان نهان، درون و امر است.

[5] عالم اشباح يا عالم مثال، برزخ ميان عالم اوراح و اجسام و پس از عالم ارواح است. اشباح جمع شبح و شبح به معناي شخص است. مراد از شبح در اين جا، حقيقت ها و وجودهاي مثالي عالم مثال است.

[6] محيي الدين عربي، المناقب، ص 296، برگرفته از: ابن روز بهان، وسيلة الخادم الي المخدوم، (در شرح صلوات چهارده معصوم)، قم، مؤسسه انصاريان، 1375.

[7] منهاج السنة النبويه ج 2، ص 124.

[8] عبدالرحمان بن علي بن محمد... بن ابوبكر (خليفه دوم)، ملقب به جمال الدين، مكني به ابوالفرج و مشهور به ابن جوزي، اهل عراق و حنبلي مذهب است. در سال 510 هـ. ق زاده شد و در سال 597 هـ. ق در بغداد در گذشت. بيشتر شرح حال نويسان، مانند ذهبي سير و اعلام النبلاء، (اليان سركيس، معجم المطبوعات العربيه، ج 1، ص 67)، عمر كحاله (معجم المؤلفين، ج 1) و ديگران، زندگي نامه او را نگاشته اند.

[9] عبدالرحمان ابن جوزي، صفة الصفوة، به كوشش: احمد بن علي، قاهره، دارالحديث، 1421 هـ. ق، ج 1، ص 399.

[10] محمد بن طلحه بن محمد بن حسن، ملقب به كمال الدين و مكني به ابوسالم، از قبيله قريش و عدي و زاده نصيبين است. وي كه شافعي مذهب بود، در سال 582 زاده شد و در 653 هـ. ق در گذشت. (الأعلام، ج 6، ص 175؛ معجم المطبوعات، ج 2، ص 147؛ معجم المؤلفين، ج 10، ص 104.) ذهبي درباره اش گفته است: «علامه يگانه...، مسلط بر مذهب و مباني آن و بي رغبت به دنيا بود.» ابن عساكر مي نويسد: «به خاطر گريز از وزارت، تمام دارايي اش را در راه خدا بخشيد و جامه اي پنبه اي پوشيد.» (سير اعلام النبلاء ج 23، ص 293). ابن سبكي نيز درباره وي نوشته است: «دانش فقه را فرا گرفت و بر مذهب مسلط شد. در نيشابور حديث را فرا گرفت و سرانجام از چهره هاي سرشناس شد.» (طبقات الشافعيه الكبري، به كوشش: محمود طناحي و عبدالفتاح حلو، قاهره، البابي الحلبي، 1383 هـ. ق، ج 8، ص 63). همچنين علامه اسنوي مي نويسد: «مسلط بر فقه و علم الخلاف (فقه تطبيقي)، عالم به اصول دين و علم فقه، سرشناس، بزرگ و بزرگوار، كاتب و اديب دربار بود.» (طبقات الشافيه، به كوشش: عبدالله الجبوري، اوقات بغداد، 1390 هـ. ق، ج 2، ص 503).

[11] برخي از منابع معتبر مانند هديه العارفين، ايضاح المكنون و كشف الظنون و الأعلام، كتاب مطالب السوول را از آثار ابن طلحه دانسته اند.

[12] مطالب السؤول، ص 83.

[13] عبدالله بن اسعد، ملقب به عفيف الدين و مكني به ابوالسياده و ابومحمد بود. وي در سال 698 هـ. ق در يمن زاده شد و در 768 هـ. ق در مكه در گذشت. او از تيره يافع از قبيله حمير و شافعي مذهب بود. (منابع ترجمه: الأعلام، ج 4، ص 72؛ معجم المؤلفين، ج 6، ص 43؛ معجم المطبوعات، ج 2، ص 1952). ابوالمحاسن دمشقي (معاصر وي) او را چنين توصيف كرده است: «او پيشواي عارف، داراي عالي ترين مقام مذهب شافعي در زمان خويش، دارنده حالات (معنوي) و اهل كرامت بود.» (ابوالمحاسن الدمشقي، ذيل تذكرة الحفاظ، بيروت، داراحياء التراث العربي، ص 152.) علامه زركلي نيز درباره وي نگاشته است: «مورخ، پژوهنده، صوفي و از شافعي هاي يمن بود. مرآةالجنان از كتابهاي اوست.».

[14] عبدالله يافعي يمني، مرآة الجنان و عبرة اليقظان (حوادث سال 183 هـ. ق)، حيدر آباد، 1337 هـ. ق، ج 1، ص 394.

[15] احمد بن محمد بن علي بن شهاب الدين، ملقب به شيخ الاسلام و مكني به ابوالعباس است. وي در سال 909 هـ. ق در مصر زاده شد و در 974 هـ. ق در مكه درگذشت. علامه زركلي درباره وي مي نويسد: «او فقيه، پژوهنده و اهل مصر بود. در الازهر دانش آموخت و در مكه در گذشت. او داراي آثار فراواني است كه الصواعق المحرقة از آنهاست...» (الاعلام، ج 1، ص 234.) عمر رضا كحاله نيز از او چنين ياد كرده است: «وي شافعي مذهب، فقيه و آشناي به علوم مختلف بود. يكي از كتابهاي او الصواعق المحرقة است.» (معجم المؤلفين، ج 2، ص 152).

[16] كتاب الصواعق ابن حجر بسيار مشهور و معتبر است. به ظاهر، انگيزه او از نگارش كتاب، رد باورهاي شيعه دوازده امامي و به تعبير خود او، رافضي ها در زمينه امامت و دفاع راستين از اهل بيت عليهم السلام است. ترجمه عنوان اين كتاب چنين است: «تندرهاي آتش افروز عليه بدعت گذاران زنديق.» در يك كلام، ادبيات كتاب از جنس تهاجم به حريف، كوبيدن و شكستن اوست، نه تعامل و تفاهم.

[17] الصواعق المحرقه في الرد علي اهل البدع و الزندقة، ص 202.

[18] قاضي حسين بن محمد بن حسن، اهل ديار بكر (تركيه)، مالكي مذهب و ساكن مكه بود. او از عالمان قرن دهم است و تاريخ وفاتش سال 966 يا 982 هـ. ق است. وي فقيه، تاريخ نگار و عهده دار قضاوت در سرزمين مكه بود. (الاعلام، ج 2، ص 256؛ معجم المؤلفين، ج 4، ص 47؛ معجم المطبوعات العربيه، ج 1، ص 897).

[19] موضوع اين كتاب مشهور، سيره پيامبر، تاريخ خلفا و پادشاهان است.

[20] تاريخ الخميس في احوال انفس نفيس، ج 2، ص 287.

[21] محمد امين بن علي بن محمد سعيد، مكني به ابوالفوز و مشهور به سويدي است. وي در سال 1200 هـ. ق در بغداد زاده شد و در سال 1246 هـ. ق در نجد (عربستان) چشم از جهان فروبست. او از دانشمندان عراق بود. (الأعلام، ج 6، ص 42.) عمر كحاله در توصيفش آورده است: «نسب شناس، متكلم و آشناي به علوم گوناگون بود.» (معجم المؤلفين، ج 7، ص 200).

[22] در دو كتاب الأعلام و معجم المولفين، اين كتاب را از آثار او برشمرده اند.

[23] سبائك الذهب في معرفة قبائل العرب، ص 334.