بازگشت

خبرچيني بر ضد امام


هارون همواره كينه امام را در دل داشت. اطرافيان نيز با بدگويي، خبرسازي و خبرچيني عليه امام مي كوشيدند كينه هارون را نسبت به امام بيشتر كنند و از اين



[ صفحه 32]



رهگذر به وي نزديك شوند. ابن حجر در اين باره مي نويسد: «وقتي هارون الرشيد به سفر حج رفت، عليه امام خبرچيني كردند كه مردم ماليات خود را از سراسر كشور براي ايشان مي فرستند تا جايي كه از اين رهگذر، مزرعه آبادي [1] به مبلغ سي هزار دينار خريده است. براثر اين تهمت زني ها، هارون الرشيد، امام را دستگير كرد و به بصره فرستاد تا استاندار آنجا، عيسي بن جعفر بن منصور (پسر عموي هارون) او را زنداني كند.» [2] .

علامه شبراوي در بياني كامل تر مي نويسد: «گزارش كردند مردم، ماليات، خمس و زكات براي وي مي فرستند تا آنجا كه از اين رهگذر، مزرعه آبادي به نام يسيريه را به مبلغ سي هزار دينار خريده است. هارون الرشيد در همان سال، رهسپار سفر حج بود و در مسيرش وارد مدينه شد. امام به همراه گروهي از بزرگان شهر، به استقبال او رفتند. پس از مراسم استقبال، امام هفتم بنا بر عادت روزانه وارد مسجد شد. هارون در آغاز شب، كنار قبر رسول الله رفت و خطاب به پيامبر گفت: اي رسول خدا! تصميمي گرفته ام كه از بابت آن از تو عذرخواه و شرمنده ام. مي خواهم موسي بن جعفر را دستگير سازم؛ زيرا مي خواهد امت تو را پراكنده كند و به جان هم اندازد، ولي تلاش من حفظ خون امت است! آن گاه از مسجد پيامبر بيرون رفت و پس از دستگيري امام، وي را زنداني كرد.» [3] .

وي در جاي ديگري درباره خبرچينان مي افزايد: «گفته شده است خبرچينان، گروهي از بستگان حضرت بودند. محمد بن جعفر (صادق) و برادر (امام هفتم) و محمد بن اسماعيل بن جعفر، پسر برادرش از جمله آنها بوده اند.» [4] .



[ صفحه 33]



هر چند تمام تلاش هارون، قرار دادن امام در تنگناي اقتصادي بود، ولي پرداخت ماليت و خمس و زكات به امام كه بهانه جاسوسان بود، وجهه سياسي داشته است؛ زيرا ماليات و وجوه شرعي بايد به خليفه پيامبر خدا پرداخت مي شد.


پاورقي

[1] نام اين مزرعه «يسيريه» بوده است.

[2] الصواعق المحرقه، ص 203.

[3] الاتحاف بحب الاشراف،صص 302 - 300.

[4] همان، ص 299.