بازگشت

مشاوره


سايه ستم و بيدادگري عباسيان در تمام كشور پهناور اسلامي گسترده است. فشارها بر امت اسلامي به ويژه علويان هماره رو به گسترش است. در مدينه كه پايگاه علويان است آن مقدار سخت گيري مي نمايند كه اسحاق بن عيسي والي عباسيان، علويان را وادار مي سازد هر روز حضور و غياب شوند! تحمل اين اوضاع بر علويان علاوه بر فساد و تباهي كه در دربار عباسيان رواج پيدا كرده و با عنوان جانشيني رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم هر جنايت و تباهي را مرتكب مي شوند، بسيار سخت است. اين اوضاع غيرتمندان علوي را وادار مي سازد به اقدام عليه عباسيان دست زنند.

حسين شهيد فخ از علوياني است كه به يك اقدام بزرگ دست مي زند. حسين چون مي خواهد قدم در ميداني بس خطرناك نهد، در آغاز كار به حضور امام كاظم عليه السلام مي رسد و با وي در مورد اقدامش گفتگو مي نمايد و نظر موافق امام را به دست مي آورد، ما خرجنا حتي شاورنا اهل بيتنا و شاورنا موسي بن جعفر عليه السلام فأمرنا بالخروج. [1] .

موسي بن جعفر عليه السلام در گفتگوي با حسين، اوضاع را تحليل نمود و از عاقبت اقدام حسين خبر داد. امام به وي فرمود: اينان (عباسيان) ايمانشان ظاهري است و در حقيقت نفاق و شرك است. اينان افرادي فاسقند، تو را خواهند كشت. پس نيكو شمشير بزن، و شما را در نزد خداي سبحان گروهي ثابت قدم و مأجور مي بينيم، انك مقتول فأجد الضراب فان القوم فساق يظهرون ايمانا و يضمرون نفاقا و شركا فانا لله و انا اليه راجعون و عند الله عزوجل



[ صفحه 174]



أحتسبكم من عصبة. [2] اين گفتار امام عليه السلام دو هدف را تأمين مي كند، هم ماهيت حاكمان عباسي را آشكار مي سازد و هم اقدام حسين شهيد فخ را عليه آنان تأييد مي نمايد.

شهيد فخ بعد از به دست آوردن نظر موافق امام كاظم عليه السلام به عده اي از يارانش مانند فرزندان عبدالله بن الحسن، يحيي و سليمان و ادريس و عبدالله بن الحسن الافطس و عبدالله بن اسحاق و عبدالله بن جعفر، در صبح دم وارد مسجد نبوي صلي الله عليه و آله و سلم شريف شده مؤذن را وادار مي سازند در اذان صبح، «حي علي خير العمل» كه نشان يك حركت و حادثه بزرگ علوي مي باشد، به جاي «الصلوة خير من النوم» سر دهد.

با شنيده شدن اين جمله از مأذنه مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم اوضاع مدينه ملتهب مي گردد؛ عده اي به سمت مسجد نبوي روي مي آورند. نگهبانان حكومتي با هواداران شهيد فخ درگير و كشته مي شوند. آنگاه نماز صبح خوانده مي شود و شهيد فخ سخنراني نموده اهداف قيام و حركت خويش را بيان مي كند.

وي بعد از حمد و ثناي خدا، اظهار مي دارد: من فرزند رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در حرم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بر منبر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شما را به سنت و راه و روش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرا مي خوانم. آيا شما پاره تن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را رها مي سازيد (منظور امام كاظم عليه السلام مي باشد) و آثار رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را در در و ديوار و سنگ ها جستجو مي نماييد، ايها الناس، أتطلبون آثار رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في الحجر و العود و تتمسحون بذلك و تضيعون بضعة منه. [3] .



[ صفحه 175]



وي هنگام بيعت با يارانش اظهار مي دارد من با شما بر كتاب خدا و سنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم پيمان مي بندم. هيچ گاه نبايد از فرمان خدا سرپيچي شود. پيمان مي بندم بر عدالت و تساوي با مردم رفتار كنم و با دشمن بستيزم. اگر بر عهد خود وفا نكردم هيچ پيماني بر عهده شما ندارم، فلا بيعة لنا عليكم. وي اضافه مي كند: شهادت در راه خدا آرزوي من است؛ اين راه را حتي اگر تنها بمانم، ادامه خواهم داد، و الله لو لم يكن معي غيري لحاكمتكم الي الله عزوجل حتي الحق بسلفي. [4] .

اين گونه حسين شهيد فخ فردي مجاهد و نستوه است و در راه خدا جان خويش را ايثار مي نمايد. اين گونه حسين شهيد فخ فردي وارسته از دنيا است و سر خويش را به دست گرفته به ميدان جهاد و ستيز با ستمگران عباسي قدم نهاده است. شهيد فخ گفت طلا و نقره با خاك در نزد من يكسان مي باشند، ان الذهب و الفضة و التراب عندي بمنزلة واحد. [5] شعار حركت اجتماعي حسين شهيد فخ «المرتضي من آل محمد عليه السلام» [6] همانند شعار قيام زيد شهيد مي باشد.

مدينه از قيام شهيد فخ استقبال مي نمايد و حتي مردم كوفه نيز از قيام وي با خبر شده و حمايت مي نمايند. [7] شهيد فخ بعد از تسخير مدينه به همراه سيصد تن از يارانش براي بهره وري از موسم حج و تسخير مكه راهي مكه مي شوند. [8] .



[ صفحه 176]



هنگامي كه هادي عباسي از قيام وي باخبر مي شود سپاهي به تعداد چهار هزار نفر به فرماندهي «محمد بن سليمان عباسي» و ديگر عباسيان مانند موسي بن عيسي، عباس بن محمد و... در مصاف با حسين شهيد فخ بسيج مي نمايد. [9] .

از هنگام قيام حسين، تا روز شهادت وي نه ماه و هجده روز طول مي كشد. آنگاه اين سپاه در روز ترويه (هشتم ذي الحجه سال 169) در منطقه فخ (يك فرسخي مكه) با سپاه و ياران حسين درگير مي شود. [10] در اين درگيري نابرابر حسين شهيد فخ با حدود صد تن از يارانش كه بيشتر آنان علويان را تشكيل مي دادند، به طرز فجيعي به شهادت رسيدند. برخي را با اين كه امان مي دهند، با دست و پاي بسته به شهادت مي رسانند! برخي نيز اسير مي شوند. [11] سپاه هادي اسيران را به همراه سرهاي بريده شهدا براي هادي عباسي مي فرستند. بدن شهدا سه روز در بيابان مي ماند كه برخي اعضاي آنان را پرندگان مي خورند. [12] محمد بن سليمان به قاتل شهيد فخ (حماد) صد هزار درهم و صد دست لباس پاداش مي دهد. [13] .

هادي عباسي دستور مي دهد اسرا را نيز به شهادت برسانند. حاكمان عباسي بعد از شهادت همراهان حسين، خانه هاي آنان را در مدينه آتش زده و ويران مي سازند و اموال آنان را غارت كرده، تمام اموال آنان را مصادره مي نمايند. [14] .



[ صفحه 177]



هادي عباسي سر حسين و يارانش را براي موسي بن جعفر عليه السلام مي فرستد. هنگامي كه سرهاي شهدا را مقابل حضرت قرار مي دهند، امام استرجاع مي كند، (انا لله و انا اليه راجعون) و اظهار مي دارد: مضي و الله مسلما صالحا صواما قواما امرا بالمعروف ناهيا عن المنكر ما كان في اهل بيته مثله. [15] «سوگند به خدا وي راهي رفت در حالي كه مسلمان و شايسته بود و هماره روزه دار و شب زنده دار بود. آمر به معروف و ناهي از منكر بود، همانند وي در ميان اهل بيتش وجود نداشت.» اين گونه امام كاظم عليه السلام اين نهضت را تأييد و از رهبر آن ستايش مي نمايد! دست آورد اين نهضت بزرگ را مي توان اين گونه بيان كرد.


پاورقي

[1] مقاتل الطالبين، ص 372.

[2] اصول كافي، كتاب الحجة، باب ما يفصل به بين دعوي المحق... حديث 18، مقاتل الطالبين، ص 376 و 383.

[3] همان، ص 376.

[4] همان، ص 378.

[5] همان، ص 371.

[6] تاريخ طبري، ج 7، ص 157.

[7] همان.

[8] بحار، ج 48، ص 164.

[9] طبري، ج 7، ص 158، مروج الذهب، ج 2، ص 327.

[10] طبري، ج 7، ص 155 و 160، عمدة الطالب، ص 223.

[11] شرح الاخبار، ج 3، ص 329، مروج الذهب، ج 3، ص 327.

[12] مروج الذهب، ج 3، ص 327.

[13] شرح الاخبار، ج 3، ص 328.

[14] مقاتل الطالبين، ص 380، 382.

[15] همان، ص 380.