بازگشت

دست آورد قيام شهيد فخ


نكات مهم اين جريان را كه جلوه شفاف جريان تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام مي باشد، اين گونه مي توان بيان كرد:

الف: در زمان عترت همه حركت ها و شورش ها با مشاوره و تأييد و عترت شكل نمي گرفته است. عترت نيز از همه حركت ها و شورش هاي اجتماعي عليه امويان و عباسيان حمايت نمي كرده است.

ب: بسياري از نهضت ها و شورش هايي كه عليه امويان و عباسيان در زمان امامان شكل مي گرفت، براي خدا و براي استقرار عدالت و ستيز با ستم بوده و مورد رهنمود و حمايت عترت بوده است؛ مانند نهضت زيد بن علي بن الحسين عليه السلام و يحيي بن زيد در زمان امام صادق عليه السلام؛ نيز مانند نهضت شهيد فخ در زمان امام كاظم عليه السلام.



[ صفحه 178]



اين حركت ها موج بزرگ عليه امويان و عباسيان پديد مي آوردند. اين گونه امواج آن گونه پرخروش و بلند هستند كه در نهايت كشتي حكومتي آنان را در كام خويش غرق مي نمايد. البته اين عاقبت جريان هاي حق طلب عليه جريان هاي ستم مي باشد. اين سنت هاي اجتماعي الهي است كه در جامعه هماره جاري مي باشد، فنقذف بالحق علي الباطل فيدمغه فاذا هو زاهق. [1] «به واسطه حق بر باطل مي تازيم تا حق مغز باطل را متلاشي نمايد، باطل بي پايه و از بين رفتني است.» اين يكي از سنت هاي اجتماعي الهي است كه در جامعه در جريان است. سنت هاي اجتماعي الهي جايگزين ندارند، سنت هاي الهي تغيير نمي پذيرند، و لن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا. [2] .

ج: اين حركت ها سبب تداوم و استقرار دين مي گردد، اگر اين حركت ها عليه ستم پيشگان نباشد، دين و ارزش هاي الهي و پايگاه هاي توحيد و خداپرستي ويران و منهدم خواهند شد، و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا. [3] .

د: نهضت ها عليه ستم و ستمگران براي استقرار عدالت و ارزش هاي ديني، هيچ گاه هم سطح نيستند. بلكه بر اساس شرايط و جريان هاي اجتماعي زمان ها و نيز آگاهي و حمايت مردم و نيز رهبران نهضت بسيار متفاوت مي باشند. از اين رو اگر شرايط براي پديدار ساختن نهضت فراگير عليه ستمگران و غاصبان حقوق اهل بيت عليهم السلام براي شاخص هاي عترت چون امام



[ صفحه 179]



سجاد و امام صادق و امام كاظم عليه السلام فراهم نباشد، لزوما بدين معنا نيست كه اقدام ديگران در لايه هاي پايين تر مانند اصحاب سرشناس و برجسته امامان نيز اقدامي بي اثر است. بدين خاطر نهضت هاي ياران امامان مانند زيد و شهيد فخ مورد رهنمود و حمايت عترت قرار مي گيرد. زيرا در حد خود تأثير بسزايي در ستيز با ستم و ستمگران و تباهي خواهد داشت. از اين رو تحليل هاي نكوهيده از اين گونه نهضت ها بي پايه مي باشد. بر اين اساس اگر شرايط براي امام كاظم عليه السلام فراهم نيست، بدين معنا نيست كه نهضت و قيام فردي چون شهيد فخ بي نتيجه باشد و مورد حمايت قرار نگيرد، بلكه به طور كامل مورد توجه و رهنمود امام كاظم عليه السلام قرار مي گيرد.

قيام حسين، شهيد فخ يك جريان اجتماعي عليه حاكمان ستم پيشه عباسي بود و آسيب سختي بر آنان وارد ساخت. با توجه به اين كه حسين از علويان بود و قيامش مورد تأييد امام كاظم عليه السلام نيز بود، موجب رسوايي عباسيان در ادعاهاي خويش شد و سبب گشت مردم بيشتر از رفتار و فساد و تباهي آنان باخبر شوند. وظيفه بزرگ ديني كه نهي از منكر باشد، شكل گرفت. گرچه حسين و يارانش در مسير اين هدف بزرگ به شهادت رسيدند، ليكن به برخي از اهداف مهم خويش دست يافتند.

بر اين اساس تعبير به اين كه قيام شهيد فخ شكست خورده، تعبير ناروا و ناشي از ناآگاهي برخي نويسندگان از اين حركت بزرگ است. همان گونه كه تعبير شكست از نهضت عاشوراي حسين بن علي عليه السلام بسيار ناروا و جاهلانه مي باشد. امام كاظم عليه السلام هم از عاقبت قيام شهيد فخ خبر داده بود و با توجه به عاقبت وي اين نهضت را تأييد نموده بود. چگونه مي توان به قلم آورد كه



[ صفحه 180]



قيام شهيد فخ شكست خورده است؟! آيا امام كاظم عليه السلام يك نهضت شكست خورده را مورد حمايت قرار مي دهد؟! هر كسي كه در راه اهداف نهضتش شهيد مي شود، نمي توان گفت شكست خورده است. در هر صورت برخورد عباسيان با علويان اين گونه است كه كشتن فردي مانند حسين و همراهانش را بسيار آسان مي يابند.

موسي بن عيسي مي گويد علويان صاحب منصب حكومتند و از ما سزاوارتر به حكومت مي باشند، لكن الملك عقيم. اگر رسول الله هم در برابر حكومت داري ما مي ايستاد، با شمشير وي را از پاي در مي آورديم! لو أن صاحب القبر يعني النبي عليه السلام نازعنا الملك ضربنا خيشومه بالسيف. [4] توجه كنيد چگونه افرادي ادعاي جانشيني رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را دارند؟!

از خبر دادن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در مورد كشته شدن حسين شهيد فخ و خبر دادن امام صادق عليه السلام از اين جريان و ستايش هايي كه امام كاظم عليه السلام از رهبر اين نهضت نمود و وي را فردي شايسته، پايدار، صوام و قوام، آمر به معروف و ناهي از منكر معرفي مي نمايد، اين نكته به خوبي آشكار است كه نهضت شهيد فخ مورد تأييد عترت و امام كاظم عليه السلام بوده است. امام كاظم عليه السلام با اين اقدام كه بزرگترين چالش در برابر عباسيان مي باشد، موافق بوده است. امام كاظم عليه السلام با تأييد قيام شهيد فخ از يك جريان بزرگ اجتماعي عليه عباسيان حمايت مي كند. امام كاظم عليه السلام بزرگ ترين سد مستحكم در راستاي اهداف شوم عباسيان به شمار مي رود.



[ صفحه 181]



اين ارزش آفريني ها مورد نگر متوليان دين و خط سرخ شهادت و تشيع مي باشد. بدين خاطر رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم پيشاپيش در جايگاه و قتلگاه شهيدان فخ نماز مي گزارد. امام صادق عليه السلام از مركب پياده شده در منطقه فخ نماز مي گزارد و از حادثه اي مهم در آينده خبر مي دهد. بدين گونه امام كاظم عليه السلام از عاقبت نهضت حسين شهيد فخ سخن مي گويد و اين گونه از قيام آنان ستايش مي كند. با اين اقدام بزرگ چالش بزرگي در برابر عباسيان پديدار مي سازد. امام جواد عليه السلام نيز فاجعه را همانند فاجعه كربلا مي داند.

اگر زمينه براي يك اقدام فراگير اجتماعي و پديدار ساختن يك نهضت براي امام كاظم عليه السلام فراهم نيست، ليكن اين نكته لزوما بدين معنا نيست كه ديگران نبايد عليه ستمگران عباسي اقدام اجتماعي شكل دهند. بدين خاطر قيام هايي از سوي علويان شكل مي گيرد و مورد توجه امام كاظم عليه السلام نيز مي باشد.

قيام شهيد فخ كه ضربه اساسي بر حكومت عباسيان وارد ساخت و آنان را در انجام خيانت هاي وحشت ناك رسوا نمود، يك حركت بزرگ اجتماعي را ساماندهي نمود كه موضع علويان و نيز عترت آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را در قبال عباسيان آشكار ساخت. زيرا امام نهضت شهيد فخ را تأييد نمود و از رهبر نهضت و همراهان سترگش به خوبي ستايش كرد كه اين شفاف ساختن موضع عترت در برابر حكومت نابحق عباسيان مي باشد.

حمايت شفاف امام از نهضت شهيد فخ تا بدانجا در جامعه مطرح بود كه هادي عباسي سر شهدا حادثه خونين فخ را به جانب امام كاظم عليه السلام مي فرستد. با اين كار دو هدف عمده را هدفگيري مي كند؛ يكي اين كه رهبري نهضت



[ صفحه 182]



را شفاف مي سازد كه همان امام كاظم عليه السلام است، ديگر اينكه به ديگران عبرت مي آموزد كه درگير شدن با حاكمان عباسي عاقبتش اين گونه است.

از موضع گيري هادي عباسي كه سرهاي شهدا حادثه فخ را براي امام موسي عليه السلام مي فرستد، به خوبي آشكار است كه امام همام حامي و رهنمود دهنده قيام شهيد فخ مي باشد و قيام وي را در راستاي اهداف الهي و تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام مي ديده است.

انديشه و ايثار شهيدان هماره فراسوي رهنمون آيندگان است. آيندگان بايد از آنان بياموزند كه چگونه مقابل ستم بايستند. چگونه دين و ارزش هاي الهي را در جامعه مستقر سازند. راه و انديشه شهيدان، نام و ياد آنان، مزار آنان نبايد از خاطره ها زدوده گردد. [5] .

بعد از جنايت حكومت براي هادي عباسي هم همانند ديگران بي وفايي كرد و در همان سال (ربيع الاول سال 170) در گذشت و ستم و تباهي را به برادرش هارون واگذار نمود.


پاورقي

[1] انبياء، 18.

[2] فاطر، 43.

[3] حج، 40.

[4] مقاتل الطالبين، ص 380.

[5] بر كساني كه براي زيارت خانه خدا به مكه مكرمه مشرف مي شوند، شايسته است كه از مزار شهدا فخ زيارت كنند و راه و نام آنان را گرامي دارند.