بازگشت

عباسيان و امام كاظم


با اين روش حاكمان عباسي بر آنند كه حتي الامكان امام كاظم عليه السلام را در زندان رسمي محبوس نكنند؛ بلكه مدينه و جامعه را زندان وي قرار داده و تمام ارتباطات فرهنگي و اجتماعي حضرت را محدود سازند. ليكن اين وضعيت تا به كجا براي آنان قابل تحمل است؟ از بررسي بخش هاي بعدي اين نوشتار كه موقعيت اجتماعي امام كاظم عليه السلام و نيز فعاليت هاي اقتصادي و سياسي و فرهنگي و رهبري يك تشكل بزرگ اجتماعي را عهده دار مي گردد، اين نكته شفاف مي گردد كه عباسيان تداوم اين وضعيت را بر نمي تابند. آزاد بودن امام كاظم عليه السلام در مدينه كه حتي بتواند به مسجد نبوي شريف صلي الله عليه و آله و سلم رفت و آمد داشته باشد، براي آنان قابل تحمل نيست. بر اين اساس به اقدام هاي مرحله بعدي دست مي زنند. حتي مجبور مي شوند امام را از مدينه به بصره تبعيد نموده و زنداني كنند.

آنها حتي آن مقدار را نيز بر نمي تابند. حضور امام براي عباسيان نه در مدينة الرسول صلي الله عليه و آله و سلم و نه در بصره و نه در هيچ شهر ديگر براي عباسيان قابل تحمل نيست. حضرت را به مركز حكومت خود (بغداد) فرا مي خوانند. در نهايت آخرين حربه را به كار برده، امام را در زندان مظلومانه به شهادت مي رسانند.

اولين بار زنداني رسمي امام كاظم عليه السلام در زمان مهدي عباسي در بغداد مطرح شد كه مهدي حضرت را زنداني مي كند. آنگاه در خواب مي بيند كه اميرالمؤمنين عليه السلام خطاب به وي اين آيه را مي خواند: فهل عسيتم ان توليتم ان



[ صفحه 195]



تفسدوا في الارض. [1] اين خواب موجب آشفتگي و وحشت مهدي مي شود و دستور مي دهد حضرت را آزاد كنند و به ظاهر حضرت را احترام مي كند و به مدينه بر مي گرداند.


پاورقي

[1] مطالب السؤول، ج 2، ص 121، فصول المهمة، ج 2، ص 937، اين اقدام را ابن عنبه به هادي عباسي نسبت مي دهد كه ظاهرا اشتباه مي باشد، عمدة الطالب، ص 239.