بازگشت

جشن تولد


هنگامي كه نعمتي از خداي سبحان بر انسان ارزاني مي شود، شخص مورد عنايت، شادمان از نعمت در صدد سپاس از ولي نعمت بر مي آيد. اين واكنش در برابر نعمت، پاسخ به نداي فطرت پاك هر انسان است كه انسان از جانب فطرت موجودي سپاس گزار است. ناسپاسي انسان خواستگاه حيواني دارد كه در سخن خداي سبحان از آن شكوه شده است، و قليل من عبادي الشكور. [1] «اندكي از بندگان من سپاس گزارند»!

بر اين اساس اين پايه اعتقادي انسان مؤمن با فطرتي پاك و زلال است، كه هماره در برابر نعمت هاي ارزاني شده، سپاس گزار ولي نعمت خواهد بود. انسان در تلاش است كه سپاس خويش را به نوعي ابراز كند. ابراز سپاس به



[ صفحه 23]



طور طبيعي به گونه اي بايد باشد كه ولي نعمت را خشنود سازد. بهترين سپاس از نعمت صرف نعمت در جاي مورد نظر ولي نعمت است.

در اين راستا همان گونه كه توضيح داده شد فرزندي چون موسي كاظم عليه السلام با بركت ترين مولود خاندان عترت مي باشد. از اين رو در سپاس گزاري اين نعمت بزرگ انجام كاري كه رضايت و خشنودي خداي سبحان را كه ولي نعمت است در پي داشته باشد خواهان است.

امام صادق عليه السلام به بركت قدوم نوزاد با بركتش، جشن تولد برگزار مي كند و بندگان خدا را با كمال خوشرويي سه روز اطعام مي كند. پذيرايي از بندگان خدا و احسان و نيكي به آنان در واقع خشنودي خداي سبحان و ولي نعمت را سبب است؛ كه به يمن ارزاني شدن يك نعمت بزرگ چون فرزند برومندي (موسي) امام جشن تولد مي گيرد، فاطعم الناس ثلاثا فاطعم اهل المدينه ثلاثا. [2] .

اين رفتار پسنديده شايسته الگو برداري مي باشد كه ما نيز براي فرزندان خويش جشن تولد بگيريم. از رفتار اسوه هاي خويش بهره گرفته سپاس گزاري خويش را ابراز كنيم و كاري كه در جهت خشنودي خلق خداست به انجام برسانيم. محفل جشن نيز بايد با برنامه هاي آموزنده داير شود. محافل جشن بايد از انجام كارهاي گناه و ضد شؤون ديني - انساني به دور باشد.



[ صفحه 24]



امام كاظم عليه السلام نيز درباره جشن تولد و وليمه دادن مي فرمايد: لا وليمة الا في عرس او خرس او عذار او وكار او ركاز. [3] «وليمه و مهماني در پنج مورد است: عروسي، ولادت فرزند، ختنه، خريد خانه، بازگشت از سفر حج.» خود حضرت نيز هنگامي كه خدا به وي فرزند عطا نمود در كوچه و خيابان و مساجد مدينه سه روز طعام و فالوده به مردم دادند. [4] .


پاورقي

[1] سبأ، 13.

[2] بحار، ج 48، ص 4.

[3] الفقيه، ج 3، ص 402؛ تهذيب الاحكام، ج 7 ص 409.

[4] فروع كافي، ج 6، ص 281.