بازگشت

زندان بغداد


افراد با نشاط و اميدوار به فضل خداوند سبحان از هر شرايطي و لو سخت ترين باشد، براي انجام وظايف خويش و پيش برد اهداف خويش فرصت سازي مي كنند. اين گونه افراد از بدترين شرايط هموارترين راه را براي رسيدن به اهداف خويش مي گشايند. در مقابل افراد ضعيف و زبون هنگامي كه در برابر شرايط سخت و بحراني قرار مي گيرند به سرعت رنگ باخته و تسليم مي شوند؛ از كرده خويش نيز پشيمان شده و در نهايت از راه خود باز مي مانند.

زندان يكي از شرايط ناگواري است كه در زندگي پديدار مي گردد. اصل محدوديت هاي زندان براي همگان قابل تحمل نيست، تا رسد به شكنجه ها و آزارهايي كه ستمگران بر افراد زنداني روا مي دارند.

اينك فرزند نستوه فاطمه عليهاالسلام در چنگال عباسيان به زنجير كشيده شده است. هارون نخست حضرت را در زندان بغداد به فضل بن ربيع مي سپارد. آنگاه كه زندان بان اهداف هارون را تأمين نمي كند به فرد ديگري به نام فضل بن يحيي واگذار مي كند. هنگامي كه وي نيز هارون را به اهداف خويش نمي رساند، اين مسؤليت را به يكي از پليدترين افراد به نام «سندي بن



[ صفحه 201]



شاهك» واگذار مي نمايد. [1] در زندان سندي بن شاهك امام كاظم عليه السلام را به انواع شكنجه هاي جسمي و روحي گرفتار مي سازد. آن قدر غل و زنجيرها را سنگين مي كنند كه امام در دعاهاي خويش از خداي سبحان رهايي و خلاصي خويش را طلب مي نمايد، يا سيدي نجني من حبس هارون و خلصني من بده يا مخلص الشجر من بين رمل و طين يا مخلص اللبن من بين فرث و دم يا مخلص الولد من بين مشيمة و رحم... خلصني من يد هارون. [2] «اي سرور من مرا از زندان هارون نجات عنايت كن و از دست وي رهايم ساز. اي كسي كه درخت را از گل و ريگ نجات مي دهي و شير را از ميان خون و فضولات نجات مي دهي و كودك را از ايمان رحم و احشا نجات مي دهي، مرا نيز از دست هارون نجات ده».

از جانب ديگر هارون كه مطيع شيطان نفس خويش است و عنان خويش را به خواهش هاي نفساني سپرده و هماره در بزم و عشرت به سر مي برد، براي امتحان و براي آزردن روح بلند امام كاظم عليه السلام، كنيزي زيبا چهره و زيبا اندام را برگزيده به نزد امام عليه السلام در زندان مي فرستد! امام كاظم عليه السلام كه مصون ازخطا و معصوم از گناه است، هارون را با رفتار خويش رسوا مي سازد. هديه فريباي وي را به وي باز مي گرداند و پيام مي رساند كه ما را نياز به امتحان اين موضوعات نيست و نمي توان عترت را با اين گونه خواهش هاي نفساني آزمود، ما حاجتي حتي اليك. [3] مناقب و سجاياي امام آن گونه در زندان



[ صفحه 202]



جلوه گر مي شود كه اين كنيز نيز شيفته عبادت هاي موسي بن جعفر عليه السلام مي شود و خواهر سندي بن شاهك هنگامي كه وضع حال امام را مشاهده مي كند، برادرش را به اين رفتار نكوهش مي نمايد، خاب قوم تعرضوا لهذا الرجل. [4] .


پاورقي

[1] مناقب، ج 4، ص 350.

[2] عيون، ج 1، ص 87، بحار، ج 48، ص 219.

[3] اعلام الهداية، ج 9، ص 170.

[4] تاريخ بغداد، ج 13، ص 33، اعلام الهداية، ج 9، ص 167، الكامل، ج 5، ص 332.