بازگشت

نفوذ در مديريت


انديشه و رفتار امامان معصوم در مورد ستم و ستمگران بسيار روشن و شفاف است. در زبان حضرت و در خطاب به زياد آمده بود كه كسي نمي تواند از كارگزاران آنان قرار گيرد. گر چه خودش ظلم و ستمي مرتكب نشود، ليكن ورود به مديريت و فرآيند مديريت ستمگران خود بزرگ ترين جرم به شمار مي آيد كه در انديشه هاي صادق آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم نيز اين نكته شفاف بررسي شد. [1] .

عترت هيچ اقدامي، حتي رضايت به بقا و زنده بودن حاكم ستمگر را در جهت تثبيت ستمگر روا نمي داند. ليكن همه موارد اين گونه نيست. يك



[ صفحه 216]



مورد از همراه شدن بر نظام حاكميت طاغيان و ستمگران مشمول اين حكم نيست كه در حقيقت همراهي با آنان نمي باشد. همين مورد در زمان امام كاظم عليه السلام در رابطه با حاكمان عباسيان نيز مطرح است. آن اين كه كسي در نظام مديريتي آنان شركت كند، حتي منصب بزرگي چون وزارت را به عهده گيرد، ليكن براي تثبيت ستم و ستمگران نباشد؛ بلكه براي اهداف الهي و رسيدگي به امور بندگان خدا و گره گشايي از مشكلات زندگي انسان هاي مؤمن و شيعه باشد. در اين صورت با حفظ معيارهاي ياد شده پذيرش مسؤليت سياسي از جريان اجتماعي مانند عباسيان ممنوع نمي باشد؛ بلكه با رهنمود عترت بلكه با درخواست و اصرار عترت اين اقدام بايسته مي باشد. وزارت علي بن يقطين و مانند آن در همين راستا مي باشد.

«يقطين» پدر «علي» و «عبيد» كه از ياران امام كاظم عليه السلام بودند، مي باشد. يقطين در كوفه زندگي مي نمود و از هواداران بني عباس به شمار مي رفت. در اواخر دوران امويان تحت تعقيب حاكم اموي (مروان حمار) قرار مي گيرد. از كوفه به مدينه فرار مي كند؛ همسرش دو فرزند وي «علي» و «عبيد» را بعد از فرار يقطين به مدينه مي آورد. يقطين با اين كه شيعه بوده و در پنهان با امام صادق عليه السلام همراه بوده با خلفاي عباسي مانند سفاح و منصور رابطه خوبي داشت و همين روش باعث اعتماد عباسيان به وي و فرزندش علي شده بود. [2] .

امام كاظم عليه السلام به علي بن يقطين پيشنهاد مي دهد كه وزارت هارون را بپذيرد؛ ليكن علي به خاطر اين كه نظام عباسيان نظام ستم بود، نمي پذيرفت.



[ صفحه 217]



حضرت به او مي فرمايد يك چيز را تضمين كند، در برابر سه چيز را براي تو ضمانت مي كنم. وي مي پرسد چه چيزي را ضمانت كنم، امام مي فرمايد ضمانت كن كه امور شيعه را مديريت دهي و گره از كار آنان بگشايي، من نيز ضمانت مي كنم كه به فقر گرفتار نشوي، به زندان گرفتار نشوي و به دست اينان كشته نشوي، اضمنهن لك ان لا يصبيك الحديد ابدا بقتل و لا فاقة و لا سجن حبس. [3] در روايت ديگري آمده است امام كاظم عليه السلام بهشت را براي وي ضمانت نمود، ان اباالحسن قد ضمن له الجنة. و نيز دوري از آتش را ضمانت نمود، ضمنت لعلي بن يقطين ألا تمسه النار ابدا. [4] .

با اصرار امام كاظم عليه السلام علي بن يقطين پست وزارت هارون را پذيرفت و امام تلاش داشت تا علي بن يقطين اين مسؤليت را به شكل صحيح و مستمر ادامه دهد. حتي علي بن يقطين بعد از پذيرش مسؤليت وزارت درصدد استعفا بر آمده بود، و از كار خودش دل تنگ بود. از امام كاظم عليه السلام خواست وي را معذور بدارد، ليكن امام عليه السلام به وي اجازه نداد، لا آذن لك بالخروج من عملهم و اتق الله. [5] و نيز خطاب به وي فرمود، لا تفعل فان لنا بك انسا و الا لاخوانك بك عزا، [6] «از اين مسؤليت كنار نرو ما به تو نياز داريم و تو باعث عزت برادران خويش مي باشي.» اهتمام امام به علي بن يقطين در آن حد است كه بر بالاي كوه صفا در حق وي اين گونه دعا مي كند: الهي في اعلي



[ صفحه 218]



عليين اغفر لعلي بن يقطين، [7] «خدايا، در برترين مراحل و مقام علي بن يقطين را مشمول غفران خويش قرار ده».

علي بن يقطين چه نقشي مي تواند ايفا نمايد و ارزش كار وي تا چه مقدار اهتمام دارد كه امام اصرار دارد وي پست وزارت را بپذيرد و اجازه استعفا نمي دهد و آن همه پاداش دنيايي و آخرتي براي وي ضمانت مي كند؟! آنگاه در هنگام تصدي وزارت نيز هماره يار و راهنماي وي است و حتي به وي دستور مي دهد طبق شيوه اهل سنت در اندرون خانه خود وضو گيرد. [8] و حتي به وي مي آموزد كه خلعتي كه هارون به وي هديه كرده در نزد خودش نگهدارد تا در روز بازخواست جواب هارون را بتواند بدهد. اين همه تلاش براي تصدي وزارت در نظام و دربار هارون براي چيست؟ مگر علي بن يقطين چه نقشي را به سوي تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام در مقام وزارت مي تواند ايفا نمايد كه امام همام بر وزارت ايشان اين مقدار اصرار دارد؟


پاورقي

[1] امام صادق عليه السلام الگوي زندگي، ص 229.

[2] الفهرست، ص 90، شماره 378.

[3] رجال كشي، ص 433.

[4] همان، ص 430 و 431.

[5] وسائل، ج 12، شماره 22339، بحار، ج 48، ص 158.

[6] بحار، ج 48، ص 136.

[7] رجال كشي، ص 437.

[8] الارشاد، ج 2، ص 228، اعلام الوري، ص 305.