بازگشت

تثبيت موقعيت عترت


از تلاش هاي عترت در هر زمان معرفي و تثبيت موقعيت عترت مي باشد. امامان معصوم در هر عصري از هر فرصتي براي معرفي عترت بهره برده اند؛ همان گونه كه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم تأكيد نمود كه من دو يادگار در ميان شما به امانت مي نهم؛ يكي كتاب خدا ديگري عترت من است. و فرمود تا هنگامي كه به اين دو گرايش داشته باشيد در خطر انحراف نخواهيد بود.

عترت نيز به پيروي از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در جهت معرفي و تثبيت موقعيت و معرفي شاخص ها و افراد مورد نظر تلاش مي نمودند. هر امامي، جانشين بعد از خودش را آشكار و پنهان به اصحاب و هواداران و تشكل همسوي اهل بيت معرفي مي نمود. شأن و منزلت عترت را بيان مي كرد. ويژگي هاي عترت كه جز در شاخص هاي عترت در هيچ فردي تحقق نمي يافت، شفاف مي ساخت.

اين تلاش ها به رغم تلاش هاي فرهنگي بود كه از سوي مخالفين همواره مطرح مي شد. از سوي مخالفين كوشش مي شد چهره هاي درخشان عترت را در زير انبوه خرافات، ابهامات و پيرايه ها پنهان سازند. از اين رو امام



[ صفحه 232]



كاظم عليه السلام نيز در معرفي عترت قدم بر مي دارد و چهره عترت را شفاف و زلال مي سازد و هر گونه پيرايه و گرد و غبار را مي زدايد.

امام اقدامي اساسي در جهت معرفي عترت انجام مي دهد. امام كاظم عليه السلام از زبان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در مورد عترت مي فرمايد: الله الله في اهل بيتي مصابيح الظلم معادن العلم و ينابيع الحكم. [1] «خدا را در نظر بگيريد در مورد اهل بيت عليه السلام من كه چراغ هايي در تاريكي مي باشند و مخزن دانش و سرچشمه هاي حكمتند».

عترت درياي بي پايان فضيلت است، فان الامام بمنزلة البحر لا ينفد ما عنده. [2] «امام همانند درياست چيزي از آن كاسته نمي شود.» حضرت عترت را به عنوان ولايت مداران همگان معرفي نمود، ان ولاء جميع الخلائق لنا يعني ولاء الدين. [3] «ولايت همه مردم با ماست، متولي دين خدا ما هستيم.» خود عترت فرزندان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و سخن گوي قرآنند، نحن ابناء لنبي الله نحن مفتاح الكتاب؛ [4] «ما فرزندان پيامبريم، ما كليد كتاب (كتاب الله) هستيم.» آغازها و انجام ها به عترت بازگشت دارد، بنا فتح الله و بنا يختم. [5] عترت لنگرگاه امن مي باشد، بنا آمنكم الله من الغرق. [6] «خداوند به وسيله ما شما را از غرق شدن نجات مي دهد».



[ صفحه 233]




پاورقي

[1] بحار، ج 22، ص 477، اعلام الهداية، ج 9، ص 208.

[2] بحار، ج 48، ص 101، ج 26، ص 190.

[3] همان، ص 147.

[4] القطرة، ج 2، ص 421.

[5] القطرة، ج 2، ص 417 تا 419.

[6] تفسير فرات، ص 284، القطرة، ص 420.