بازگشت

اصلاح كج راهگي ها


يكي از نقاط آسيب پذير موضوعات اعتقادي، هنگام شهادت امام معصوم مي باشد. هر كدام از امامان كه از دنيا رحلت مي نمودند، به لحاظ ناآگاهي برخي از هواداران و نيز دسيسه هاي پنهان دشمنان عترت، زمينه پديدار شدن كج راهگي و رويش مذاهب باطل فراهم مي شد. نوع فرقه هاي درون تشيع، بعد از رحلت يكي از امامان بروز مي نمودند.



[ صفحه 236]



بعد از امام صادق عليه السلام هم، گروه هايي مانند اسماعيليه، فطحيه و... پديدار شد كه به امامت فرزندان ديگر امام صادق عليه السلام مانند اسماعيل و عبدالله افطح گرايش پيدا نمودند. و نيز گروه منحرف «واقفيه» كه قرائن ظهور آن حتي پيش از رحلت امام كاظم عليه السلام آشكار شده بود. امام كاظم عليه السلام افرادي چون علي بن حمزه بطائني را كه از سردمداران گروه واقفيه قرار گرفت، پيشاپيش نكوهش نمود و از وي به عنوان حمار ياد نمود، يا علي انت و اصحابك شبه الحمير. [1] «علي تو و همراهانت همانند الاغ هستيد!»

امام كاظم عليه السلام در مورد محمد بن بشير كه فردي كذاب و منحرف و ساب عترت بود، سه بار فرمود، لعنه الله اذاقه الله حر الحديد. [2] «خدا او را لعنت كند خدا عذاب داغ آهن را به وي بچشاند».

امام كاظم عليه السلام در برابر ادعاي گزاف برادرش عبدالله افطح كه ادعاي جانشيني پدر يعني امام صادق عليه السلام را داشت، بدون درگيري و بدون ايجاد تفرقه ميان شيعيان، با شيوه زيبا وي را متوجه اشتباهش نمود و ياران و شيعيان را نيز از خطر انحراف هشدار داد. در مجلسي در خانه امام موسي عليه السلام تعدادي زياد از ياران و رهبران شيعه حضور داشتند. امام دستور داد انبوهي از هيزم فراهم آوردند و آتش مهيبي شعله ور ساختند؛ آنگاه حضرت با لباس خويش وارد بر درون آتش شدند و لحظه اي در درون آتش مكث و با اصحاب به گفتگو پرداختند. آنگاه از آتش بيرون آمدند و به برادرش عبدالله رو كرده فرمود تو كه ادعاي جانشيني امام صادق عليه السلام را داري، در درون آتش بنشين.



[ صفحه 237]



عبدالله كه با ديدن صحنه آتش جرأت نزديك شدن را هم نداشت رنگ باخته و رسوا شده مجلس را ترك نمود، فقام يجر رداءه حتي خرج من دار موسي عليه السلام. [3] .

امام كاظم عليه السلام در برابر اصحاب ابوحنيفه كه بر پايه قياس و استحسان فتوا صادر مي نمودند، مي فرمايد، ما لكم و القياس انما هلك من هلك من قبلكم بالقياس. [4] .

امام در برابر همه خطرهاي فكري، همگان را به روش عترت فرا مي خواند و نسبت به گرايش هاي ديگر كه كج راهگي مي باشد، هشدار مي دهد. يا يونس لا تكونن مبتدعا من نظر برأيه و من ترك اهل بيت نبيه ضل. [5] «يونس بدعت گذار مباش كسي كه به رأي خود در مورد دين اعتماد كند، نابود است. كسي كه پيرو اهل بيت پيامبرش نباشد، گمراه است».

امام كاظم عليه السلام در سخنان خويش، هنگامي كه از نشانه هاي امام سؤال مي كنند مي فرمايد برخي نشانه هاي امامت عبارتند از اينكه امام پيش از وي امام بعدي را به مردم معرفي كرده باشد. هر سؤالي كه از وي مي شود توان پاسخ گويي داشته باشد. هر چيزي كه نياز مردم است و يا مردم از آن غفلت دارند، خود براي مردم بيان كند. مردم را از آينده خبر بدهد و به زبان هاي گوناگون مردم سخن بگويد؛ و يكلم الناس بكل لسان. [6] در مورد اهميت



[ صفحه 238]



شناخت امام در هر زمان مي فرمايد: من مات لا يعرف امامه، مات ميتة الجاهلية و حوسب بما عمل في الاسلام. [7] «هر كس بدون شناخت امام زمان خويش رحلت كند، به مرگ جاهلي رحلت كرده و به تمام كردارش حسابرسي خواهد شد».

بعد از رحلت امام صادق عليه السلام آن گونه جوسازي شد كه حتي افرادي چون هشام بن سالم و مؤمن طاق كه از ياران خاص امام صادق عليه السلام بودند، موضوع جانشيني امام صادق عليه السلام بر آنان مشتبه شد. هنگامي كه با هم گفتگو مي كردند، كه به كدام يك از گروه هايي مانند مرجئه، قدريه، زيديه، معتزله، يا خوارج بپيوندند، امام كه مذاكره آنان را شنيد، فرمود به سمت هيچ يك نبايد گرايش پيدا كنيد. به سمت عترت آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم متوجه شويد، لا الي المرجئه و لا الي القدرية و.. و الي الي الي. [8] .


پاورقي

[1] رجال كشي، ص 403.

[2] همان، ص 482.

[3] بحار، ج 48، ص 67.

[4] اصول كافي، ج 1، باب البدع و الرأي و...، حديث 13.

[5] همان، حديث 10.

[6] اصول كافي، ج 1، باب الامور التي توجب حجة الامام، حديث 7، الارشاد، ج 2، ص 224.

[7] مناقب، ج 4، ص 319.

[8] اصول كافي، كتاب الحجة، باب ما يفصل به بين دعوي المحق...، حديث 7.