بازگشت

اكراه بر نوشيدن زهر


شواهد گواهي مي دهند كه نوشيدن زهر توسط امام موسي كاظم عليه السلام با اكراه هارون الرشيد بوده است. غضب و كينه توزي هارون الرشيد نسبت به عترت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شعله ور بوده است. به همين سبب زندان موسي بن جعفر عليه السلام بسيار هولناك و همراه با درد و رنج هاي جسمي و روحي بود.

امام موسي عليه السلام كه در زندان هارون محبوس است، شاخص ترين چالشگر و بزرگ ترين خطر بر حكومت هارون به شمار مي رود. زيرا مخالفت آن حضرت با عباسيان و موقعيت والاي اجتماعي وي كه جمعيت انبوهي را به عنوان تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام همراه داشتند، خطر مهم اجتماعي بر حكومت ستم پيشه عباسيان بود.

سبب زنداني نمودن آن بزرگوار نيز تنها همين است. اينك موقعيت امام به گونه اي است كه خليفه عباسي توان حمل آن را ندارد. وي مصمم است



[ صفحه 52]



به هر شكل ممكن اين سد بزرگ را بشكند و به خيال خود راحت به حكومت داري بپردازد. به همين خاطر هماره توطئه مي كرد تا امام همام را از پاي در آورد.

در زندان هارون، تمام تلاش هاي امام زير نظر است و شؤون امام سخت تحت كنترل دربار عباسي است. غذايي كه براي امام فراهم مي شده است نيز تحت مراقبت درباره و زندانبان مي باشد. فضل بن ربيع وزير هارون كاملا غذاي امام را كنترل مي نمود به گونه اي كه از هيچ راهي جز به دستور به امام غذا و توشه نمي رسيد، فكان فضل بن ربيع يبعث اليه في كل ليلة مائدة و منع ان يدخل اليه من عند غيره فكان لا يأكل و لا يفطر الا علي المائدة التي يؤتي به حتي مضي تلك الحال ثلاثة ايام و لياليها فلما كانت الليلة الرابعة قدمت اليه مائدة الفضل بن يحيي قال و رفع عليه السلام يده الي السماء فقال يا رب انك تعلم اني لو اكلت قبل ايوم كنت اعنت علي نفسي قال فأكل فمرض... ثم توفي [1] «فضل بن ربيع غذا مي فرستاد و امام از هيچ غذايي جز آنچه فضل براي او ارسال مي نمود تناول نمي نمود. سه شبانه روز اين گونه بوده است. آنگاه در شب چهارم غذايي توسط فضل بن يحيي براي امام مي آورند. امام دست ها را به سوي آسمان بلند كرد و فرمود خدايا تو مي داني اگر پيش از اين، اين غذا را مي خوردم به قتل نفس خود كمك كرده بودم. آنگاه از آن غذا تناول كرد و بيمار شد و رحلت كرد».

معلوم مي شود حضرت اين نوبت سخت اكراه شده بوده است، كه مي فرمايد اگر نوبت هاي قبل از اين غذا خورده بودم كمك به قتل نفس



[ صفحه 53]



مي شد اين نوبت كه غذاي امام را درباريان فرستاده اند و مأموران سندي بن شاهك هم امام را وادار بر نوشيدن آن نمودند، غذا مسموم است و امام اكراه بر خوردن آن مي شود.

و نيز صدوق (ره) مي نگارد هنگامي كه حضرت را به سندي بن شاهك سپردند هارون رطب مسموم فرستاد و حضرت را بر تناول آن اكراه نمود، ثم بعث اليه الرشيد بسم في رطب و امره ان يقدمه اليه و يحتم عليه في تناوله منه ففعل فمات صلوات الله عليه. [2] .

و نيز از حضرت نقل شده است كه: اني سقيت سم في تسع تمرات و اني اخضر غذا و بعد غد اموت... سندي بن شاهك يرتعد و يضطرب مثل السعفة. [3] «من با نه عدد خرما سم نوشانيده شدم و تا فردا رنگ من سبزينه خواهد شد و فردا رحلت خواهم كرد. سندي بن شاهك كه اين سخنان را مي شنيد و مانند برگ درخت خشك بر خود مي لرزيد.» اين كه امام مي فرمايد سم نوشانده شدم يعني اكراه بر نوشيدن سم شدم!

اين شواهد گواه روشن بر اكراه حضرت بر نوشيدن زهر است! همان رفتاري كه مأموران در مسموم نمودن امام رضا عليه السلام پيش گرفت. اگر حضرت زهر نمي نوشيد، به يقين به طرز فجيعي ديگر توسط مأموران خليفه عباسي به شهادت مي رسيد.

بر اين اساس نوشيدن زهر توسط امامان معصوم عليهم السلام، يا به مقدمه سوم و يا به مقدمه چهارم بازگشت مي كند. در هر صورت با باورهاي پايه اي ديگر



[ صفحه 54]



شيعه كه امامان را معصوم از گناه مي داند و آنان هيچ گاه ارتكاب عملي كه كمك و اعانه به قتل نفس باشد، انجام نخواهد داد، و نيز باور ديگر يعني علم غيب امام معصوم عليه السلام، هيچ گاه منافات نخواهد داشت. همان نكته كه حضرت مي فرمايد اكنون در شرايطي قرار گرفته ام كه بايد از اين طعام مسموم تناول كنم و اگر پيش از اين اقدام مي كردم به قتل نفس خويش كمك نموده بودم، انك تعلم اني لو اكلت قبل اليوم كنت اعنت علي نفسي. [4] و الله سبحانه هو العالم.


پاورقي

[1] امالي صدوق، ص 148، مجلس 29.

[2] عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 84.

[3] روضة الواعظين، ص 217.

[4] امالي صدوق، ص 148، مجلس 29.