بازگشت

تشييع


بعد از تجهيز امام سندي بن شاهك عامل عباسيان دستور مي دهد چهار نفر به صورت غريبانه جنازه امام را به قبرستان قريش حركت دهند. عباسيان در ستيز با اسوه هاي تقوي دست كم از امويان نداشتند. بغض علويان در سينه آنان نيز موج مي زد. هماره در تلاش بودند تا نور و درخشش عترت را محو نمايند. به همين منظور در تشييع پيكر امام نيز به موسي بن جعفر عليه السلام اهانت روا داشتند [1] كه هم شخص وي را ترور نموده باشند و هم شخصيت حضرت را مخدوش جلوه گر سازند. [2] .

هنگامي كه مزدوران عباسي در هنگام تشييع به حضرت اهانت مي نمودند! سليمان بن منصور عموي هارون از كنار قصر خويش كه در ساحل دجله بنا كرده بود، از تشييع غريبانه امام باخبر مي شود. وي هنگامي كه اوضاع تشييع را مشاهده مي كند آن را لكه ننگي ديگر بر دامن عباسيان مي داند. بدين خاطر به فرزندان و غلامان خويش دستور مي دهد پيكر را از دست عوامل هارون بگيرند. آنگاه با نداي بلند به همگان خبررساني مي كند



[ صفحه 57]



و مردم را براي شركت در تشييع حضرت فرا مي خواند. وي اعلام مي دارد هر كس مي خواهد بدن پاك ترين و فرزند پاك ترين را تشييع كند آماده شود. در پي اين اقدام جمعيت انبوهي جمع شده و تشييع با شكوه و بي نظيري از پيكر امام همام انجام مي گيرد و جسد پاك و مطهر حضرت در مقابر قريش به خاك سپرده مي شود. [3] پس از آن كه نوه حضرت (جواد الائمه عليه السلام) نيز بعد از سال ها به شهادت مي رسد، در كنار حضرت مي آرمد.

آنگاه در كنار مزار دو امام معصوم شهري بنا مي شود كه «كاظمين» ناميده مي شود. مزار دو امام همام كه هر دو كاظم الغيظ (كاظيمن) و هر دو سخي و مهربان (جوادين) مي باشند، هماره زيارتگاه عاشقان عترت قرار مي گيرد.


پاورقي

[1] عيون، ج 1، ص 93.

[2] همان.

[3] همان، كمال الدين، ص 48، اعلام الهداية، ج 9، ص 182.