بازگشت

سيره نگاري تحليلي


شايد بتوان گفت بيشتر نوشتارهايي كه تاكنون از سوي نويسندگان شيعه در مورد سيره نگاري عترت و اهل بيت عليهم السلام نگاشته شده است از منظر تاريخي و وقايع نگاري بوده است كه به بيان و توصيف وقايع بسنده مي نموده اند. در صورتي كه آنچه موجب الگوگيري و اسوه قرار دادن روش ها مي باشد تحليل وقايع به صورت سنت هاي منسجم و قابل الگوگيري مي باشد. يعني سيره نگاري علمي و تحليلي كه رابطه بين علت ها، معلول ها را كشف و بازگو نموده و با تحليل هاي صحيح و منطقي، آنها را كاربردي در هر زمان و شايسته الگوگيري جلوه گر سازد. اين نكته مهمي است كه در سيره نگاري عترت كمتر به چشم مي خورد. با اين كه عرصه اي بس گسترده در پيش رو وجود داشته، نويسندگان كمتر در اين ميدان قدم نهاده اند!



[ صفحه 15]



روش تحقيق و پژوهش در سيره نگاري عترت نيز با اين فرآيند رقم مي خورد. زيرا گر چه وقايع نگاري مفيد و قابل بهره گيري است، ليكن آنچه به اين تحقيقات ارزش برتر مي دهد و سيره عترت را قابل اسوه و الگوگيري در هر زمان مي نمايد، نگارش سيره به صورت تحليلي يعني روشن ساختن علت ها و شفاف ساختن رابطه علت ها با معلول ها مي باشد. اين روش توان مند است تا افق هاي تازه اي در برابر ديدگان مخاطبان بگشايد و مخاطبان را در هر زمان به ارزش هاي والاي عترت فراخواند.