بازگشت

فساد و تباهي عباسيان


در نوشتار «امام صادق عليه السلام الگوي زندگي»، چگونگي به اقتدار رسيدن عباسيان و جريان بزرگ اجتماعي اي كه عليه امويان پديدار شد، مورد بررسي دقيق قرار گرفت. [1] در آن نوشتار توضيح داده شد كه عباسيان از چه اهرم هايي براي رسيدن به اقتدار سياسي بهره بردند. نيز موضع گيري عباسيان بعد از اقتدار سياسي و رفتار آنان در مورد امويان و همچنين موضع گيري عباسيان در برابر علويان به خصوص عترت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و امام صادق عليه السلام مورد توجه قرار گرفت. اين نكته شفاف شد كه رفتار عباسيان تفاوت چنداني با امويان در برخورد با عترت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و علويان نداشت؛ گر چه عباسيان از اهرم خويشاوندي و عموزادگي خويش با رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بيشترين بهره را بردند. ليكن در چالش عليه علويان و شاخص هاي عترت از هيچ تلاشي فرو گذار نكردند.

اينك بعد از به شهادت رسيدن امام صادق عليه السلام مسئوليت امامت به عهده امام كاظم عليه السلام نهاده مي شود. امام كاظم عليه السلام به مدت ده سال دوران امامت



[ صفحه 154]



خويش را در زمان منصور سپري مي سازد. منصور فردي بي توجه به ارزش ها بوده، در رسيدن و حراست حكومت خويش از هيچ اقدامي خودداري نمي كند. وي حتي دست ناپاكش را به خون شاخصي چون امام صادق عليه السلام آلوده مي سازد كه بزرگ ترين جنايت دوران حكومت داري وي به شمار مي رود. منصور آن مقدار چپاول و تعدي به اموال مردم نمود كه بعد از وي فرزندش مهدي در يك اقدام 600 ميليون درهم و 400 ميليون دينار به صاحبانش باز گرداند [2] و زندانيان فراواني را آزاد ساخت. [3] منصور ده ها نفر از علويان را به قتل رساند. حتي دستور قتل ابومسلم كه بيشترين خوش خدمتي را به عباسيان انجام داده بود، صادر مي كند. [4] .

منصور بعد از 22 سال خلافت ننگين، خلافت را به فرزندش مهدي واگذار ساخت. وي ابتدا برخورد و رفتار عاقلانه در پيش گرفت و برخي از جنايات پدر را جبران نمود. ليكن بعد از يك سال خود به آلودگي و فساد روي آورد. بساط عيش و نوش گستراند و هنگامي كه يعقوب بن داود وزيرش وي را خيرخواهي نمود، در جواب وي گفت: عمر آن لحظه خوش است كه در بزم بگذرد. [5] .

مهدي آن گونه نسبت به اهل بيت عليهم السلام كينه توز بود كه هنگامي كه وصيت نامه قاسم بن مجاشع را مي خواند، وقتي به نام علي عليه السلام رسيد از بغض و كينه اش ادامه نداد و وصيت نامه را پرت كرد. [6] .



[ صفحه 155]



بغض و كينه عباسيان با اهل بيت عليهم السلام تا آن حد بود كه قبر سالار شهيدان در زمان عباسيان بارها مورد هجوم و تخريب قرار گرفت كه اولين اقدام در زمان هارون مي باشد؛ بارگاه را تخريب و درخت سدره را قطع كرد و مشمول لعن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم قرار گرفت (!) كه فرموده بود: لعن الله قاطع السدرة. [7] اينها برخي از رفتارهاي منصور و مهدي عباسي مي باشد.

اما در مورد هادي عباسي ذهبي مي گويد وي هماره شراب مي نوشيد و بازي مي كرد و شؤون حكومت و خلافت را پاس نمي نهاد. وي فردي خشن و كج خلق و بد سيرت بوده است. [8] وي آنگونه بزم عيش مي آراست كه حتي پيش از زمامداري خويش، مهدي پدرش، رفتار وي را بر نمي تابيد و نديمان و آوازه خوان هايي مانند ابراهيم موصلي را زنداني نمود. [9] وي به ابراهيم آن مقدار بذل و بخشش نمود كه پسر ابراهيم موصلي گفت اگر هادي بيش از اين عمر مي كرد ما ديوارهاي خانه مان را از طلا مي ساختيم. [10] .

در زمان هادي قتل هاي فجيع انجام گرفت. وي واضح مولي صالح بن المنصور را كه از شيعيان علي عليه السلام بود، سر بريد و وي را به دار آويخت. [11] خاندان وي را كه از نسل امام مجتبي عليه السلام بودند، قلع و قمع نمود. [12] .



[ صفحه 156]



يكي از بزرگ ترين قيام هايي كه در سال 169 در طول حكومت يك ساله هادي رخ داد، قيام حسين شهيد فخ است. به دستور هادي حسين و يارانش را شهيد كردند و سر حسين و يارانش را به حضور هادي آوردند. [13] (شرح ماجراي آن خواهد آمد.) اين كشتار لكه ننگي است كه از دامن عباسيان هيچ گاه زدوده نخواهد شد. اين كشتار نظير فاجعه كربلا در زمان امويان است!


پاورقي

[1] امام صادق عليه السلام الگوي زندگي، ص 156.

[2] مروج الذهب، ج 3، ص 312.

[3] الكامل، ج 5، ص 212.

[4] وفيات الاعيان، ج 3، ص 154.

[5] تاريخ الخلفاء، ص 333، الكامل، ج 5، ص 244.

[6] الكامل، ج 5، ص 256.

[7] امالي شيخ طوسي، مجلس يازدهم، حديث 97، ص 484، اكنون هم در كربلا خيابان پيش از خيابان رأس شريف «سدره» ناميده مي شود.

[8] تاريخ الخلفاء، ص 337.

[9] الآغاني، ج 5، ص 113 و 147 و 160.

[10] همان، ص 163.

[11] الكامل، ج 5، ص 262.

[12] همان.

[13] الكامل، ج 5، ص 263.