بازگشت

اسراف و تبذير


اينك به برخي از اسراف و تبذيرهاي حاكمان عباسي به ويژه هارون و وابستگانش اشاره مي شود. منصور به هر كدام از عموهايش كه ده نفر بودند در يك روز ده هزار درهم مي بخشد. هارون بعد از مرگش ششصد ميليون درهم و بيست و چهار ميليون دينار به ارث مي گذارد. [1] هارون صدها كنيز از بيت المال فراهم مي سازد. كنيزي به چهل هزار درهم و نيز كنيزي به بيست و چهار هزار دينار، خريداري مي كند. كنيزي ديگر به سي و شش هزار دينار يك شب با او به سر مي برد و او را به فضل بن ربيع وزيرش هديه مي كند. [2] وي در يك مجلس به خاطر غناي ابراهيم موصلي، محكوميت زندان وي را مي بخشد. [3] «الآغاني» مملو از اين نوع خبرهاست.

هزينه هر وعده سفره هارون ده هزار درهم بود و براي هر وعده وي سي نوع خورشت مي پختند. [4] جعفر برمكي وزير هارون سر سفره غذا از وي



[ صفحه 161]



مي پرسد مي داني هر لقمه غذاي شما چه مقدار هزينه برداشته است؛ هارون مي گويد سه درهم. وي مي گويد چهارصد هزار درهم!! زيرا از روزي كه گوشت بچه شتر خواسته بودي هر روز يك بچه شتر ذبح شده تا امروز كه درخواست آن غذا را نموده اي براي شما فراهم باشد. [5] آشپز هارون سفره را با زبان ماهي تزيين مي نموده كه هر پيش دستي آن هزار درهم هزينه بر مي داشته است. [6] .

مراسم جشن عروسي هارون با «زبيده» بي نظير بود. ظرف هاي طلاي پر از نقره و ظرف هاي نقره پر از طلا. براي دري كه هارون به زبيده هديه نمود، نتوانستند قيمت بگذارند. اسراف و تبذيري كه در قصر هارون بود در كاخ هاي قيصرهاي روم و كسري هاي ايران سابقه نداشت! خيزران مادر هارون هنگام مرگ تنها ميراث غلاتش يك ميليون و شش صد هزار درهم بوده است. [7] .

محمد بن سليمان فرزند منصور و فرمانده سپاه هادي عباسي در حادثه دلخراش فخ، فرماندار اهواز، بصره، عمان و فارس بود. هر روز صد هزار درهم پس انداز داشت. [8] وي تا هنگام مرگ، آن قدر زراندوزي كرده بود كه هارون دستور داد اموالي كه به كار حكومت مي خورد از بصره انتقال بدهند كه تنها يك قلم آن 60 ميليون درهم بوده است. [9] وي در بصره قصري



[ صفحه 162]



بنا مي كند كه نظير نداشته است. [10] ابراهيم موصلي شاعر ثناگوي دربار هنگام مرگ ميراثي 24 ميليون درهمي بر جامي گذارد. [11] .

هيچ يك از خلفا به مقدار هارون ميراث ننهاد. تنها جواهرات وي به غير غلات و مستغلات صد ميليون دينار بوده است. [12] هارون به مروان بن ابي حفصه شاعر ثناگوي معروف كه در ستايش وي شعر گفت پنج هزار دينار و ده غلام و خلعت هاي بسيار بخشيد. [13] هارون به هر بيت شعر كه در ستايش عباسيان گفته مي شد هزار دينار صله مي داد. [14] اين حكومت داري ننگين هارون عباسي است. حكومت داري و دنياخواهي كه بي ارزش ترين و پست ترين مي باشد. [15] .

زبيده دختر جعفر و نوه منصور دوانيقي از خليفه زادگان اشراف عباسيان به شمار مي رفت. وي با هارون الرشيد ازدواج مي كند. وي مادر «امين» خليفه عباسي و جانشين هارون نيز مي باشد. مادر مأمون فرزند ديگر هارون كه بعد از كشتن امين به خلافت رسيد، «مراجل» نام داشته و كنيز بوده است. [16] .

در مراسم عروسي زبيده با هارون كه در قصر خلد (كاخ جاويد) با شركت انبوهي جمعيت برگزار مي شود، هارون به غير از هزينه هايي كه از



[ صفحه 163]



اموال شخصي خود مصرف مي كند (!) رسما پنجاه ميليون درهم از بيت المال هزينه كرد. مراسمي كه در ميان مسلمانان بي نظير بوده است.

زبيده هنگامي كه محمد امين را به دنيا آورد مروان بن ابي حفصه در ستايش وي شعر گفت. هارون سه هزار دينار به وي صله داد. زبيده دستور داد دهان وي را پر از گوهري كنند كه ده هزار دينار ارزش داشت. [17] زبيده صد كنيز در دربار داشت كه قرآن حفظ مي كردند و هماره صداي خواندن قرآن در قصر زبيده بلند بود. [18] .

زبيده هنگامي كه در سال 190 به حج رفت [19] و مشاهده كرد كه مردم مكه از بي آبي رنج مي برند، دستور داد از بيرون حرم از كوه هاي طائف تا مكه، 60 كيلومتر كانال كشي نموده و براي مكه آب فراهم نمايند. هنگامي كه اين تصميم را گرفت به وي گفتند هزينه آن زياد خواهد شد، وي گفت انجام خواهم داد حتي اگر هر يك كلنگ زدن آن به يك دينار تمام شود، هزينه كانال كشي از يك ميليون و هفت صد هزار دينار بالا مي زند. هزينه حج زبيده كه 60 روز به طول انجاميد، به 54 ميليون دينار رسيد. [20] اين آب هنوز هم به سمت مكه جاري و معروف به عين الزبيده (چشمه زبيده) است. جدول و كانال آن بسيار دقيق و محكم در عمق دو سه متري زمين ساخته شده است. [21] البته اين مورد يكي از موارد مصرف صحيح اموال عمومي



[ صفحه 164]



مي تواند باشد. ليكن آن گونه هزينه نمودن اموال عمومي توسط هارون و وابستگانش و آن گونه بذل و بخشش هاي بي حساب با كدام يك از شؤون ديني همخواني دارند؟!

بيت المال مسلمين و اموال عمومي را اين گونه هزينه نمودن و اين گونه تباه نمودن، اين گونه خواسته هاي نفساني را ارضا نمودن با كدام يك از شؤون ديني همخواني دارد؟ جز اين كه گفته شود اين رفتارها با اسلام فاصله زيادي دارند. اين تبذيرها، رفتار شيطاني است، ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين؛ [22] «اسرافكاران و مبذرين، برادران شياطين هستند.» آري، اين گونه افراد ناشايست زمام امور مسلمانان را عهده دار مي شوند!

اين گونه رفتار اشرافي گري شايد با نفوذ ديگراني مانند برمكي هاي ايراني تبار در دربار عباسي رواج گسترده پيدا كرد. زيرا حكومت داري عباسيان اين تفاوت را با امويان داشت كه هر مقدار امويان از نفوذ غير عرب بلكه غير از تبار امويان در دستگاه حكومت مانع مي شدند، عباسيان درها را به سوي بيگانگان، عرب و عجم باز مي گشودند. از اين درهاي باز همان گونه كه كتاب ها و فرهنگ ها و فلسفه ها و طب و علم نجوم به درون جامعه اسلامي و مديريت حاكمان عباسي نفوذ نمود، آداب و رسوم كسري و قيصرها نيز رواج پيدا كرد. [23] اوج اين نفوذ در زمان هارون به وسيله برمكي ها و در زمان متوكل به وسيله ترك ها شكل گرفت. با اين تفاوت كه هارون



[ صفحه 165]



پيش از اين كه برمكي ها بساط خلافت هارون را برچينند، آنان را قلع و قمع نمود. ليكن ترك ها با نفوذ در دربار، متوكل عباسي را به قتل رساندند.


پاورقي

[1] مروج الذهب، ج 3، ص 308.

[2] الآغاني، ج 5، ص 112.

[3] همان، ص 137.

[4] حضارة الاسلام في دارالسلام، ص 87.

[5] البداية و النهاية، ج 10، ص 26، ص 23، تحليلي از زندگاني امام كاظم عليه السلام، ج 2، ص 45.

[6] مروج الذهب، ج 3، ص 363.

[7] همان، ص 336.

[8] همان، ص 326.

[9] طبري، ج 7، ص 191 و 193، الكامل، ج 5، ص 285.

[10] مروج الذهب، ج 3، ص 338 و 363.

[11] البداية و النهاية، ج 10، ص 217.

[12] همان، ص 240.

[13] طبري، ج 7، ص 181.

[14] مروج الذهب، ج 3، ص 365.

[15] ابن سماك به هارون گفت، اگر نتواني آب را بنوشي حاضر هستي چه مقدار از اموال خود را بپردازي. هارون گفت نصف آن را. وي گفت اگر نتواني قضاي حاجت كني چه مقدار حاضري، هارون گفت همه اش را. ابن سماك گفت مال و منالي كه با يك آب نوشيدن و يا يك دست شويي رفتن به هدر رود، چه ارزشي دارد! طبري، ج 7، ص 289.

[16] طبري، ج 7، ص 291، وفيات الاعيان، ج 2، ص 314، شماره 242.

[17] وفيات الاعيان، ج 2، ص 316.

[18] همان، ص 314.

[19] تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 378.

[20] وفايت الاعيان، ج 2، ص 314.

[21] سفرنامه مكه، ص 121.

[22] اسراء، 27، حضارة الاسلام في دارالسلام، ص 87 و 88.

[23] در زمان هارون بلكه منصور ترجمه كتاب هاي بيگانگان و نيز تبادل فرهنگ ها و تمدن ها آغاز شد و در زمان مأمون به اوج خود رسيد. ممكن است در كتاب «امام رضا عليه السلام الگوي زندگي» در اين رابطه توضيح بيشتر مطرح شود. انشاء الله.