بازگشت

قيام هاي علويان


عباسيان بيدادگري را بدانجا رساندند كه افراد غيرتمند و دين باور جامعه رفتار آنان را بر نمي تابيدند. عباسيان با عنوان جانشيني رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بر مردم ستم هاي گوناگون روا داشتند. با چالشگران با خشونت تمام برخورد نمودند. عباسيان هر مانعي را كه بر سر راه حكومت داري آنان سبز مي شد، از ميان بر مي داشتند. حتي اگر با ريختن خون افراد تمام مي شد. عباسيان به ويژه هارون در بزم و لهو و لعب و فساد و تباهي غوطه ور شدند.

در زمان عباسيان، علويان هيچ گاه حكومت آنان را تأييد ننمودند؛ بلكه در برابر آنان به ستيز برخواستند. علويان تا پاي خون با ستمگران به ستيز برخاسته و از آرمان هاي خود دفاع نمودند. در نهايت در اين راه بسياري از آنان كشته شدند. در اين فرصت به برخي از قيام ها و انقلاب هايي كه عليه عباسيان از سوي علويان شكل گرفته است، مي پردازيم. اين قيام ها نموداري از موضع گيري جريان اجتماعي تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام در برابر عباسيان مي باشد.



[ صفحه 169]



در آغاز حكومت عباسيان به خاطر شعارهاي فريبنده آنان، امور سياسي بر بسياري از شيعيان و علويان نيز مشتبه شده بود. برخي بر اين گمان بودند كه عباسيان به حق حكومت داري خواهند نمود. ليكن با تداوم موضع گيري هاي به ناحق عباسيان و آشكار شدن ستم ها و فساد و تباهي آنان، پرده نفاق كنار رفته و علويان در مقابل عباسيان قرار گرفتند. بدين خاطر مشاهده مي شود قيام هايي عليه آنان شكل مي گيرد.

حركت هاي اجتماعي علويان بر غم عباسيان در حقيقت همان چالش جريان اجتماعي تشكل همسوي اهل بيت عليهم السلام بر ضد عباسيان مي باشد.

قيام هاي علويان را به دو گروه سادات حسني عليه السلام و سادات حسيني عليه السلام مي توان تقسيم نمود كه انگيزه و اهداف آنان مشترك مي باشد. برخي از اين حركت ها مانند قيام زيد بن علي بن الحسين عليه السلام و يحيي بن زيد در زمان پايان حكومت امويان شكل گرفته است. برخي ديگر در زمان منصور عباسي پديدار شدند كه عباسيان با شكست ها و پيروزي هايي با آنان روبرو شدند. تعدادي از علويان در زمان منصور به خاطر چالشگري عليه عباسيان دستگير و زنداني شدند. تعداد زيادي نيز مانند نفس زكيه و ابراهيم به شهادت رسيدند كه شرح آن در نوشتار امام صادق عليه السلام آمده است. [1] .

اينك برخي موارد ديگر حركت هاي علويان و برخورد عباسيان با آنان را از زمان «مهدي» فرزند منصور يادآوري مي نماييم.

علي بن عباس بن الحسن بن علي بن ابي طالب عليه السلام در زمان مهدي در بغداد قيام نمود و مردم را فراخواني كرد و تعدادي از علويان زيديه از وي حمايت



[ صفحه 170]



نمودند. به دستور مهدي وي را دستگير و زنداني مي كنند. با وساطت حسين شهيد فخ وي از زندان آزاد مي گردد؛ ليكن در همان هنگام آزادي، وي را مرموزانه مسموم مي كنند. آثار سم در وي تأثير عميق نهاده و بدن مستهلك شده و اعضاي بدن گسسته گشته بعد از رسيدن به مدينه بعد از سه روز رحلت مي كند. [2] .

ابويحيي عيسي بن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام در اثر مخالفت با عباسيان تحت تعقيب قرار مي گيرد؛ وي متواري مي شود. دست ستم بني عباس به وي نمي رسد. ابويحيي به تلاش هاي خود ادامه مي دهد تا به همين حالت رحلت مي كند. [3] .

مدت خلافت يازده ساله مهدي نيز پايان مي يابد، نوبت به حكومت داري هادي فرزند پليدش مي رسد كه در فرصت كوتاه يك ساله جنايات ماندگاري از خود به يادگار مي نهد و تعداد بسياري از علويان را به شهادت مي رساند.


پاورقي

[1] امام صادق عليه السلام الگوي زندگي، ص 212.

[2] مقاتل الطالبين، ص 342.

[3] همان.