بازگشت

به زندان افتادن پسر شخص مسخره كننده


مي گويند: زني را در بغداد ديدند كه شتابان حركت مي كند، از او پرسيدند: «به كجا مي روي؟»

گفت: «بسوي مرقد مطهر موسي بن جعفر عليه السلام مي روم.»

گفتند: «براي چه آنجا مي روي؟»

گفت: پسرم در زندان افتاده است و من براي نجات او نزد آن حضرت مي روم.»

شخصي كه پيرو مذهب حنبلي بود، از روي تمسخر گفت: «خود موسي بن جعفر عليه السلام در زندان مرد.»

آن زن گفت: «خدايا به حق آن كسي كه در زندان شهيد شد قدرتت را براي من آشكار فرما.»

پس با اعجاز امام كاظم عليه السلام ناگهان همان وقت پسر آن زن در كنارش آشكار شد و در همان موقع پسر آن مسخره كننده ي حنبلي به خاطر جنايتش، دستگير شده و به زندان افتاد. [1] .



[ صفحه 44]




پاورقي

[1] انوارالبهيه.