بازگشت

خبر دادن در مورد خوردن زهر و شهادت خود


حسن بن بشار مي گويد: شيخي از قطيعة الريبع كه از مشاهير بوده و بر قول او اعتماد داشتم به من خبر داد كه: روزي سندي بن شاهك، هشتاد نفر از مشاهير علما و اعيان بغداد را جمع كرد و به خانه اي آورد كه موسي بن جعفر عليه السلام در آن خانه بود. چون نشستيم سندي ملعون گفت: «به احوال اين مرد (يعني حضرت امام موسي عليه السلام) نظر كنيد كه آيا آسيبي به او رسيده است؟! زيرا كه مردم گمان مي كنند كه ما ضررها و آسيب هايي به او رسانيده ايم و او را در شدت و مشقت انداخته ايم، و در اين باب سخن بسيار مي گويند.

حال ببينيد كه ما او را در چنين منزل بزرگي و بر روي فرشهاي زيبايي نشانده ايم. خليفه نسبت به او بدي در خاطر ندارد، و براي اين او را نگاه داشته كه چون بر گردد با او مشغول صحبت شود. اينك او صحيح و سالم نشسته است و ما در هيچ موردي كار را بر او تنگ نگرفته ايم، اينك حاضر است، از او بپرسيد و گواه شويد.»

در تمام آن مجلس، سعي و همت ما در نظر كردن بسوي آن امام بزرگوار بود، و ملاحظه ي آثار فضل و عبادت، و انوار سيادت و نجابت، و سيماي نيكي و زهد از جبين مبينش ساطع و هويدا بود. در اين هنگام امام كاظم عليه السلام فرمود: «اي گروه! آنچه او بيان كرد در باب توسعه ي مكان و منزل و رعايت ظاهر، چنان است كه او گفت و ليكن بدانيد و گواه باشيد كه او دردانه ي خرما، به من زهر خورانده است، فردا رنگ من، سبز خواهد شد، و پس فردا از خانه ي رنج (يعني دنيا) رحلت خواهم كرد و به داربقاء و رفيق اعلاء ملحق خواهم شد.»



[ صفحه 73]



چون حضرت موسي بن جعفر عليه السلام اين سخنان را فرمود، سندي بن شاهك به لرزه در آمد و مانند شاخه هاي درخت خرما بدن پليدش مي لرزيد. [1] .

در نقل ديگري آمده است: چون سندي بن شاهك ملعون، رطب زهرآلود را براي امام كاظم عليه السلام فرستاد، خودش نيز به نزد آن حضرت آمد تا ببيند آن حضرت رطبها را تناول كرده است يا نه! وقتي رسيد كه حضرت ده دانه از آن خرماهاي زهرآلود را تناول كرده بود، پس گفت: «باز تناول نما.»

حضرت فرمود: «در آنچه خوردم مطلب تو به عمل آمد، و به بيشتر احتياجي نيست.»

آن ملعون بعد از سه روز، قبل از اينكه آن حضرت وفات يابد چند نفر از قضات را حاضر كرد و امام كاظم عليه السلام را به حضور ايشان آورد، و گفت: «مردم مي گويند كه: موسي بن جعفر در تنگي و شدت است؛ حالا شما حال او را مشاهده كنيد و گواه شويد كه تنگي و شدتي ندارد، و ما بر او سخت نگرفته ايم.»

در اين هنگام امام كاظم عليه السلام فرمود: «اي جماعت! گواه باشيد كه سه روز است كه ايشان به من زهر داده اند، و به ظاهر سالم بنظر مي آيم و ليكن زهر در درون من جا كرده است، و در آخر اين روز بشدت سرخ خواهم شد، و فردا بشدت زرد خواهم شد و روز سوم رنگم به سفيدي مايل خواهد شد و به رحمت و خوشنودي حق تعالي واصل خواهم گرديد.

پس چون آخر روز سوم شد، آن حضرت رحلت فرمود. [2] .



[ صفحه 74]




پاورقي

[1] امالي شيخ صدوق.

[2] عيون المعجزات.