بازگشت

فضل الله روزبهان خنجي اصفهاني


(م 927)

در شرح صلوات بر امام كاظم عليه السلام مي نويسد:

«اللهم و صل و سلم علي الإمام السابع، العارف العالم، البرهان القائم، المتوكل العازم، صاحب الآيات و الكرامات و المكارم، الناظر علي أهل ولائه بالقلب الواقف الراحم، حارز مناقب ابابه الاكارم، غيث الجود علي كل بائس عادم، ليث الحروب علي كل عدو مصادم، الشامة و العين من آل هاشم، محيي السنن و مظهر المعالم المفترض ولاؤه علي الأعراب و الأعاجم أبي الحسن موسي بن جعفر الكاظم العبد الصالح الزكي الشهيد بشربة السم لا بصولة الجيش المدفون بمقابر قريش».

«بار خدايا سلام و صلوات بفرست بر امام هفتم عارف عالم، برهان قائم (اشاره است به عرفان و علم آن حضرت، زيرا كه آن حضرت هم سيد عرفان و هم حجت عالمان است تمامي عارفان از آن حضرت فيض معرفت يافته اند و عالمان از فوائد كلام آن حضرت به حقائق علوم رسيده اند. روايت كرده اند كه جميع مشكلات و معارف از آن حضرت سؤال مي كردند و او به همه ي آنها پاسخ مي داد».

ديگر از اوصاف آن حضرت آن كه او حجت و برهان قائم بر مخالفان است و اين وصف ساير ائمه ي هدي نيز هست و آن حضرت بدين صفت مزيد اختصاصي داشته و هر مخالف دين كه در زمان آن حضرت حجتي مي جسته آن حضرت قائم مي فرمود. و او را الزام مي كرده است.

روايت كرده اند كه قيصر روم كتابي به هارون الرشيد نوشت و در آنجا ذكر شوكت و عظمت خود بسيار كرده و هارون الرشيد را تهديد و تخويف بسيار از نيرو و لشگر خود نموده و گفته بود من با لشگر انبوه متوجه توأم و چون بر تو غلبه كنم چنين و چنان خواهم كرد. چون آن نامه به هارون رسيد با منشيان و وزراء خود مشورت كرد كه در جواب او چه بنويسد؟ اگر همچنين تهديد نمايد - كه او نموده - مناسب طريق اسلام نباشد. آخر رأي او به آن قرار گرفت كه نامه اي به امام موسي عليه السلام نويسد به همان تهديد و توعيد كه قيصر روم به او



[ صفحه 399]



نوشته، تا ملاحظه كند كه امام موسي در جواب چه مي نويسد. نامه اي به همان سبك به امام فرستادند. در جواب نوشت كه پدر من جعفر بن محمد، براي من روايت كرد از پدران خود كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: خداي تعالي را هر روز صد نظر رحمت بر بندگان خود آرد، من اميدوارم كه يك نظر رحمت حق تعالي به من فرمايد و مرا از جميع آنچه تو مرا بدان تخويف و تهديد كرده اي، نگاه دارد تا شر تو از من كفايت گردد چون كتابت به هارون رسيد، گفت: به همين عبارت جواب كتاب قيصر را بنويسيد. چون نامه به قيصر رسيد، گفت: اين جواب او نيست، اين جواب كسي از خاندان نبوت و ولايت است.

ديگر از اوصاف آن حضرت اين است كه او متوكل بر خداي تعالي است و در توكل عزم تمام دارد. آن حضرت آيات و نشانهاست كه دلالت بر امامت آن حضرت مي كند آن حضرت بر اهل ولا و محبت خود با قلب واقف رحم كننده، ناظر و مطلع است.

(و اين شاره است بدانچه روايت كرده اند كه آن حضرت هميشه بر احوال شيعه و موالي خود مطلع و ناظر بوده و در شدائد مراعات ايشان مي فرموده و بدانچه موجب مضرت و زحمت ايشان باشد، اعلام مي فرموده و از آن بر حذر مي داشت.

آن حضرت جامع مناقب پدران كريم خود است. باران بخششي است كه بر هر فقير و بي چيز مي بارد، (و اين اشاره است به كرم و بخشش آن حضرت) چنانچه گفته اند از اطراف عالم جهت آن حضرت خمس مي آوردند، خصوصا مردم خراسان و شيعه ي آن حضرت در خراسان بسيار بود آن حضرت تمامي آن اموال را بر فقرا و ضعفا قسمت مي فرمود و همچون باران از ابر نعمت و احسان، رياض آمال همگان را تازه مي ساخت.

او شير جنگهاست بر هر دشمني كه مصادمت كند و مقابله نمايد. او همچون خال و حشمت در ميان آل هاشم است او زنده كننده ي سنتها و ظاهر



[ صفحه 400]



كننده ي نشانه هاي دين خدا است.

و محبت و ولاي او بر تمامي مسلمانان از عرب و عجم واجب است. كنيت او «ابوالحسن» موسي بن جعفر، عبدصالح و پاكيزه ي خدا، شهيدي است به شربت زهر نه به صولت لشگر. يعني آن حضرت را با زهر شهيد كردند نه از آن كه در جنگ شهيد شد و مردانه او را شهيد كرده باشند هزار به هزار لعنت خداي تعالي و به عدد علم خدا و به عدد ريگ بيابان و قطره ي باران بر آن ملعونان كه آن حضرت را زهر دادند و بر آن كس كه دستور داد و بر آن كه راضي شد و بر آن كس كه راضي باشد بدان تا روز قيامت. و در طرف غربي بغداد در مقبره هاي قريش دفن گرديد».

«اللهم صل و سلم علي سيدنا محمد و آل محمد سيما الإمام العالم موسي الكاظم و سلم تسليما» [1] .


پاورقي

[1] وسيلة الخادم الي المخدوم، ص 220 - 207.