بازگشت

حافظ حسين كربلائي تبريزي


(م 994 ه)

درباره ي امام موسي بن جعفر عليه السلام گفته است:

«ذكر الإمام الكريم و السيد الحليم و سمي الكليم، الصابر الكظيم، صاحب العسكر و الجيش، المدفون بمقابر قريش، صاحب الشرف الأنور الأزهر، أبي ابراهيم موسي بن جعفر عليه الصلوة و السلام.».

«وي امام هفتم از ائمه ي اثني عشر است. كنيت او «ابوابراهيم» و لقبش «كاظم» و «عبدالصالح» و كان عليه السلام عالما عابدا صالحا زاهدا جوادا حليما كبير القدر و كان يدعي بالعبد الصالح من عبادته و اجتهاده. قيل: بضع عشرة سنة كل يوم يسجد سجدة بعد ابياض الشمس الي وقت الزوال. كان سخيا كريما. كان يبلغه عن الرجل انه يؤذيه فيبعث الله بصرة فيها ألف دينار».



[ صفحه 401]



«ابي اسحاق كاتب گويد: كه من با موكلان كه در حبس موكل حضرت امام موسي كاظم عليه السلام بودند، بودم. اگر بعد از پيغمبر ما صلي الله عليه و آله پيغمبري بود، موسي بن جعفر بودي. وي بر عبادتي قادر بود كه نشنيده ايم كه كسي قادر باشد از اولين و آخرين، چون نماز بامداد كرد به اوراد مشغول بودي تا آفتاب برآمدي آنگاه سجده كردي از روي خضوع و خشوع تا زوال آفتاب، آنگه برخاستي و نماز پيشين كردي و به اوراد مشغول گشتي تا عصر كردي و بعد از آن نيز پاره اي اوراد خواندي آنگه سجده كردي و در سجده بودي تا نماز شام آنگه برخاستي و نماز شام بكردي با سنتها و پاره ي اوراد خواندي. بعد از آن روزه بگشادي به شربتي آب يا به قدري شير و اندك چيزي خوردي آنگه نماز خفتن كردي و ساعتي در عقب آن را به اوراد مشغول بودي آنگه سجده كردي و در سجده بودي تا نيم شب. آنگه برخاستي و در آسمان نگريستي و پنج آيه از آخر آل عمران برخواندي، آنكه در نماز شب ايستادي در دعا اكثار و اجتهاد كردي و بسيار گريستي و تضرع نمودي تا كه شب زايل شدي. عابدترين و فقيه ترين و سخي ترين و كريم ترين اهل روزگار خود بودي چون قرآن خواندي به اندوه و گريه و زاري خواندي و از آواز خوش وي مستمعين بگريستندي وي را در مدينه زين المجتهدين خواندندي. كاظمش براي آن خواندند كه خشم فرو خوردي و تحمل ظالمان كردي. و روات ثقات روايت كرده اند كه: در وقتي كه حضرت امام موسي كاظم عليه السلام در حبس هارون بود شبي هارون حضرت امام حسين عليه السلام را در خواب ديد با حربه ي آن حضرت فرمود كه اگر الحال فرزندم موسي را از حبس بيرون نياوري و نگذاري تو را با اين حربه بكشم. پس همان لحظه وي را از حبس بيرون آورد و سي هزار درهم به وي داد و گفت: اگر خواهي اينجا باش و اگر خواهي به مدينه رو. آن حضرت فرمود كه: در خواب ديدم حضرت رسول را كه آمد پيش من و فرمود كه: يا موسي محبوسي و مظلوم. اين كلمات را بخوان كه همين شب از حبس خلاص گردي. گفتم: بأبي انت و أمي كدام است آن كلمات؟ فرمود كه: اين است بگو:

«يا سامع كل صوت و يا كاسي العظام لحما و منشرها بعد الموت، أسألك بأسمائك الحسني و باسمك الأعظم الأكبر المخزون المكنون الذي لم يطلع عليه أحد من المخلوقين. يا حليما ذا أناه لا يعري عن اناته يا ذاالمعروف الذي لم ينقطع ابدا و لا يحصي عددا فرج عني».



[ صفحه 402]



و عن جعفر بن محمد الصادق عليه السلام انه قال: «هؤلاء ولدي و هذا سيدهم» و اشار الي ابنه موسي الكاظم و قال: «هو باب من أبواب الله عزوجل يخرج الله عزوجل منه غوث هذه الأمة و نورها، خير مولود و خير ناشي...»

چون در بغداد به حضرت آن حضرت مشرف گردند، اين زيارت نامه را بخوانند: «السلام عليك يا نور الله في ظلمات الأرض» [1] .


پاورقي

[1] روضات الجنان، روضه ي هشتم، ج 2، ص 397 - 393.