بازگشت

زبانحال




گوشه زندان ويران و خرابم عار نيست

خوش دلم كاينجا كسي همراه من جز يار نيست



خوش بود گر بسته باشد پاي من در سلسله

رشته عشق است اين عمامه و دستار نيست



محرم اسرارعشقم كاين چنين زندانيم

كس بغير از من در اينجا محرم اسرار نيست



گوشه زندان بغداد وغريب و مبتلا

غير زنجير جفايم ياو روغمخوار نيست