بازگشت

زنداني بغداد




هر كجا مرغ اسيري است ز خود شاد كنيد

تا نمرده است ز كنج قفس آزاد كنيد



مرد اگركنج قفس طاير بشكسته پري

ياد از مردن زنداني بغداد كنيد



چون به زندان به ملاقاتي محبوس رويد

از عزيز دل زهرا وعلي ياد كنيد



چهار حمال اگر نعش غريبي ببرند

خاطر موسي جعفر همه امداد كنيد





[ صفحه 490]





كند و زنجير گشاييد ز پايش دم مرگ

زين ستمكاري هارون همه فرياد كنيد



تا دم مرگ مناجات و دعا كارش بود

گوش بر زمزمه ي آن شبه عباد كنيد



پسرش نيست كه تا گريه كند بر پدرش

پس شما گريه بر آن كشته ي بيداد كنيد



نگذاريد كه معصومه خبردار شود

رحم بر حال دل دختر ناشاد كنيد