بازگشت

موسي ابن جعفر (3)




حبيب با حبيب خود به خلوتي صفا كند

ندانم از چه بي گنه عدو به او جفا كند



به پيكرش نشانه ها به سينه اش ترانه ها

كه زير تازيانه ها رضا رضا رضا كند



به دست ها سلاسلش ز غصه سوخت حاصلش

چه مي شود كه قاتلش زفاطمه حيا كند



فتاده در ملالها به عشق شورحالها

در آن سياه چالها خدا خدا خدا كند





[ صفحه 485]





به خاك بي كسي سرش كسي نبود در برش

كجاست تا كه دخترش اقامه ي عزا كند



اگرنمانده از تنش دلا برو به ديدنش

بگو عدو ز گردنش غلي كه بسته وا كند



سازگار