بازگشت

كلمات قصاري كه در اين معاني از آن حضرت نقل شده است منقول از تحف العقول


سزاست كسي كه عاقل است خداوند را در دادن روزيش كندكار نشمارد و در قضايش متهم نكند. به يكي از يارانش فرمود: از خدا بترس و حق را بگو هر چند كه در آن نابودي تو باشد زيرا نجات تو در همين است و از خدا بترس و باطل را رها كن، هر چند كه نجات تو در آن باشد زيرا نابودي تو در همين است.

مبادا در راه خدا از صرف مال دريغ كني كه دو برابرش را در نافرماني خداوند خرج كني. مؤتمن چون دو كفه ي ترازوست، هر چقدر در ايمانش افزون شود در بلايش نيز افزون گردد. بر سر مزاري كه حضور داشت، فرمود: چيزي كه پايانش اين است سزاست از آغازش بدان زهد ورزيد و چيزي كه آغازش اين است سزاست كه از پايانش ترسيد. كالاي دين و دنيا هر دو سخت اند. اما كالاي دنيا را به هر چيزش دست دراز كني مي بيني بدكردار تبهكاري، بر تو در آن پيشي گرفته و اما كالاي آخرت، ياراني نداري كه تو را در آن كمك كنند. سه چيز ديده را نور بخشد: نگاه به سبز، نگاه به آب جاري و نگاه به روي نيكو. خوش همسايگي تنها بي آزاري نيست، بلكه صبر بر آزار همسايه است. ميان خود و برادرت حشمت را به يك باره از ميان برمدار، بلكه از آن چيزي باقي گذار، زيرا رفتن حشمت، رفتن آزرم است. چون ناحق بيش تر از حق شد، براي كسي روا نيست كه به ديگري گمان خوب برد تا آن را بفهمد و بداند. سعي كنيد اوقات خود را چهار قسمت كنيد؛ ساعتي براي مناجات با خدا، ساعتي براي كار زندگاني و معاش، ساعتي هم براي رفت و آمد با برادران و مردمان مورد اعتماد كه عيوب شما را به شما مي فهمانند و از بن جان به شما اخلاق دارند، و ساعتي هم خلوت كنيد براي درك لذتهاي حلال و به وسيله ي اين ساعت بر انجام وظايف آن سه ساعت توانا مي شويد. به خود فقر و طول عمر تلقين نكنيد زيرا هر كه به خود تلقين فقر كند، بخيل مي شود و هر كه طول عمر در نظر گيرد حريص مي شود. براي خود بهره اي از دنيا بگيريد و آنچه خواهش حلال باشد و به مردانگي رخنه نكند و اسراف نباشد منظور داريد. و به اين وسيله براي انجام امور دين ياري جوييد، زيرا روايتي است كه گويد از ما نيست كسي كه دنياش را براي دينش وانهد، يا دينش را براي دنيايش از دست بدهد. در دين خدا فقيه شويد كه فهم دين كليد هر بنياني و كمال هر عبادت و سبب تحصيل درجات بلند است و مراتب جليله در دين و دنيا. و فضيلت فقيه دين شناس بر عابد، مانند فضيلت خورشيد بر ديگر ستارگان است و هر كس در دينش تفقه نكند خدا هيچ عملي را از او نپسندد.

به علي بن يقطين فرمود: كفاره كردار سلطان نيكي به برادران است. هر چه مردم گناهان



[ صفحه 131]



تازه كنند كه پيش از آن نمي كردند، خدا هم بلاهايي تازه به آنها دهد كه گمانش نمي كردند. روز قيامت منادي فرياد برآورد كه هر كه را بر خدا مزدي است به پا شود و جز كسي كه گذشت كرده و اصلاح نموه، كه اجرش با خداست، كس ديگري برنخيزد. سخاوتمند خوشخو در پناه خداست و خدا او را رها نكند تا به بهشتش برد. خداوند پيامبري برنيانگيخت جز آنكه سخي بود و پدرم نيز همواره مرا به سخاوت و خوشخويي سفارش مي فرمود تا درگذشت.

امام كاظم (ع) به فضل بن يونس فرمود: تبليغ خير كن و خير بگو و از «امعه» [1] نباش. گفتم: امعه چيست؟ فرمود: نگو من با مردمم و يكي از آنانم. زيرا رسول خدا (ص) فرمود: اي مردم! همانا دو جماعت است جماعت خير و جماعت شر. نبايد جماعت شر در پيش تو محبوب تر از جماعت خير باشد.

خواهش روا نيست مگر در سه حاجت؛ در خوني كه به عهده ي بيچاره اي است، در وام سنگين يا نياز خاك نشين. كمك تو به ناتوان بهترين صدقه است. تعجب جاهل از عاقل بيش تر از تعجب عاقل از جاهل است. مصيبت براي صابر يكي است و براي بي قرار و بي تاب دوتا. سختي ناحق را آن كس چشد كه بدان محكوم است.


پاورقي

[1] آن كه در دين تبعيت ديگران نمايد و آن كه هر كس را بيند گويد با توام. (مترجم).