بزم ما را نبود زيب و فري بهتر از اين

نيست ما بي خبران را خبري بهتر از اين



بهر پرواز به كاشانه قاف ملكوت

حق نداده است مرا بال و پري بهتر از اين



هر كسي را اثري هست گرانمايه و من

بين اشعار ندارم اثري بهتر از اين



آمد اين مژده بگوشم سحر از عالم غيب

كه نباشد شب ما را سحري بهتر از اين



شب ميلاد همايون بهين رهبر ماست

كه بشر را نبود راهبري بهتر از اين



از گريبان زمين سر زده خورشيد مگر

كه نديده است به خود زيب و فري بهتر از اين



جاي دارد كه بگويد بدو صد جلوه زمين

آسمانا تو نداري قمري بهتر از اين



صادق آل نبي را پسري داد خدا

كه نباشد پدري را پسري بهتر از اين



[ صفحه 466]



بعد صادق زره لطف نداده است به ما

صدف بحر ولايت گهري بهتر از اين



به خدائي خدا نيست در اقليم وجود

بهر زيب سر ما تاج سري بهتر از اين



بهترين روز سفر هفتم ماه صفر است

نيست ما همسفران را سفري بهتر از اين



بهر نابودي هارون ستمگر نبود

خفته در بيشه دين شير نري بهتر از اين



بهر پرپر شدن زهر ندارد به يقين

شجر گلشن دين برگ و بري بهتر از اين



گوئيا خلق نكرده است بدين حسن و خصال

بين ابناء بشر حق بشري بهتر از اين



اي شه ملك خراسان پسر شير خدا

چون تو نبود پسري را پدري بهتر از اين



حاجت خويش طلب كن كه ندارد پس از اين

تير جانسوز دعايت اثري بهتر از اين



من ژوليده چه گويم كه ز يمن قدمش

بزم ما را نبود زيب و فري بهتر از اين



ژوليده نيشابوري