بازگشت

چشمه ي فيض




سلام اي گل باغ زهراي اطهر

كه از عطر تو عالمي شد معطر



سلام اي تولاي تو حصن ايمان

درود اي تجلاي تو نور داور



سلام اي كتاب ثناي تو قرآن

درود اي شفاي دل درد پرور



توئي كعبه جان توئي قبله ي دل

توئي باب حاجات و موسي بن جعفر



به آن آيه ي يذهب عنكم الرجس

تو هستي مؤيد تو هستي مطهر



كلامت چو حكم الهي است محكم

زبانت پيام خدا را بيانگر



ولي نعمت شيعيان جهاني

خدا خصلتي و خداوند مظهر



توئي چشمه ي فيض باري تعالي

توئي زاده ي ساقي حوض كوثر



ولاي تو سرمايه دين و دنيا

نگاه تو آسايش روز محشر



به صبح وصالت ملك مي دهد دل

به پيش مقامت فلك خم كند سر



ز خاك قدومت تبرك بجويند

همه قدسيان سماوات يكسر



ببينند آنان كه ماه جمالت

بگويند تسبيح و الله اكبر



به محراب جان گر كه قامت ببندي

بگيرد مصلاي دل شوكت و فر



بود كاظمينت حرم خانه ي دل

ملائك در آنجا گشايند شهپر



تو شمس الضحائي و باب الحوائج

توئي شيعه را بهترين يار و ياور



[ صفحه 470]



منم دردمند و دوا از تو خواهم

منم خاك كويت توئي ذره پرور



توئي عبد صالح كه در كنج زندان

لبت وانشد جز به تقديس داور



چه شوري چه حالي چه روح بزرگي

كه راضي شدي هر چه بودت مقدر



براي دفاع از حريم ولايت

تو را بود زندان و تبعيد سنگر



محمد نعيمي